کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش

Decision Points
کد کتاب : 668
مترجم :
عباس کمال زاده
شابک : 978-600-119-688-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 814
سال انتشار شمسی : 1392
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز

معرفی کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش اثر جرج دبلیو بوش

کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش، تشریحی جذاب و صادقانه از دوران ریاست جمهوری و زندگی شخصی چهل و سومین رئیس جمهور آمریکا است. جرج دبلیو بوش در دوره ای بسیار مهم و سرنوشت ساز، ریاست جمهوری ایالات متحده ی آمریکا را به عهده داشت. تصمیماتی که او در طول این سال ها گرفت، تأثیر قابل توجهی بر زندگی مردم سراسر دنیا و شرایط زمانه گذاشت. کتاب پیش رو، مخاطب را با خود به لحظات حساسی چون شب برگزاری انتخابات در سال 2000، ساعات بعد از حمله به برج های تجارت جهانی در یازده سپتامبر 2001، دقایقی قبل از آغاز جنگ در عراق و پشت صحنه ی بسیاری از تصمیم های سرنوشت ساز در کاخ سفید می برد.

کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش

جرج دبلیو بوش
جرج واکر بوش، زاده ی 6 جولای 1946، سیاستمداری آمریکایی است که از سال 1995 تا 2000 فرماندار تگزاس و از سال 2001 تا 2009، رئیس جمهور آمریکا بود.بوش در نیوهیون در ایالت کنتیکات به دنیا آمد. او پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ییل در سال 1968 و دانشکده ی تجارت هاروارد در سال 1975، در حوزه ی صنایع نفتی مشغول به کار شد. بوش در سال 1977 با لورا ولش ازدواج کرد. او در سال 2000 به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب گردید و چهارمین کسی شد که با کسب تعداد آرای کمتر نسبت به حریف به ریاست جمهوری آمریکا می رسد.جر...
نکوداشت های کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش
It will captivate supporters and surprise critics.
این اثر، حامیان بوش را به وجد خواهد آورد و منتقدین او را شگفت زده خواهد کرد.
Goodreads

Honest, surprisingly engaging.
صادقانه و به شکل غافل گیرکننده ای جذاب.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Readable and flat.
خواندنی و روان.
Washington Post Washington Post

قسمت هایی از کتاب زندگی نامه خودنوشت جرج دبلیو بوش (لذت متن)
در سال پایانی دوره ی ریاست جمهوریم به طور جدی به نوشتن خاطراتم فکر می کردم. بنا به پیشنهاد کارل رو با بسیاری از تاریخ نگاران ناماور دیدار کردم؛ کسانی که به من می گفتند ملزم به نوشتن خاطراتم هستم. آن ها فکر می کردند که ثبت دیدگاه های من درباره ی دوره ی ریاست جمهوری از زبان خودم اهمیت دارد.

نزدیک هفت دقیقه پس از ورود اندی به کلاس، به اتاق محل توقف موقت بازگشتم که شخصی تلویزیونی را به آنجا حمل کرده بود. من با وحشت صحنه برخورد دومین هواپیما را به برج جنوبی را که با حرکت آهسته نشان داده می شد، تماشا کردم. گوی آتشین و فوران عظیم دود شدیدتر از آن بود که تصور کرده بودم. کشور وحشت زده بود و لازم بود بی درگ از تلویزیون سخنی بگویم. بیانیه ام را سردستی با دست نوشتم. من می خواستم به مردم آمریکا اطمینان دهم که دولت واکنش نشان خواهد داد و کسانی که دست به این جنایت زده اند، به دست عدالت خواهد سپرد. سپس می خواستم هرچه سریع تر به واشنگتن باز گردم.

سازمان پلیس مخفی می خواست مرا هرچه زودتر به هواپیمای مخصوص ریاست جمهوری برساند. همینکه کاروان اتومبیل ها به خیابان 41 فلوریدا سرازیر شد، با تلفن ایمن داخل لیموزین با کاندی تماس گرفتم. او به من گفت که هواپیمای سومی هم سقوط کرده است. این یکی در پنتاگون سقوط کرده بود. به صندلی ام تکیه دادم و غرق اندیشه درباره سخنان او شدم. فکرم را به کار انداختم: برخورد اولین هواپیما ممکن است حادثه بوده باشد؛ اما برخورد دومی بطور مسلم حمله بوده، و سقوط سومی اعلام جنگ بوده است.