کتاب زن بودن

Being a Woman
حس زنانه را بپذیرید و عشق را دریابید
کد کتاب : 31647
مترجم :
شابک : 978-6226672221
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 208
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1988
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 12 آذر

زن بودن
Being a Woman
به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید
کد کتاب : 20423
مترجم :
شابک : 978-6005767926
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 220
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1988
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 12 آذر

معرفی کتاب زن بودن اثر تونی گرنت

"زن بودن" کتابی است به قلم "تونی گرنت" که در آن به شما می آموزد "به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید". این روان پزشک بالینی برجسته که برنامه های رادیویی او از شهرت به سزایی برخوردار هستند، تجربیات خود از سال ها گفت و گو با زنان و کار روان درمانی را در کتاب "زن بودن" گردآوری کرده و کمک می کند که "به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید".
"تونی گرنت" در این کتاب با در پیش گرفتن یک رویکرد روان شناسانه در قبال زنان نسل خود، آن ها را به گروه های متفاوتی تقسیم می کند و خصوصیات هر کدام از این گروه ها را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و دغدغه هایشان را برای مخاطب بازگو می کند.
"زن بودن" از نه فصل برخوردار است که در فصل نخست و جنجالی آن، نویسنده به سراغ گمراهی زنان امروزی و فریب بزرگ آزادی می رود. او در فصل دوم زن آمازونی را توصیف می کند که همواره آماده ی جنگیدن است و سپس چهار سیمای جنگجو، مادونا، مادر و سبک سر را در فصل سوم توصیف می کند. فصل چهارم به بحران قداست پرداخته و در فصل پنجم، که یکی از مهم ترین فصل های کتاب "زن بودن" است، "تونی گرنت" از پذیرش حس زن بودن و در آوردن آن زره ی آمازونی سخن می گوید. وی در فصل ششم از پیدا کردن قهرمان زندگی و جذب مردان حرف می زند و در فصل هفتم، نحوه ی مدیریت و در اختیار گرفتن روح و قلب آنان را تشریح می کند. کتاب با تسلیم شیرین در برابر عشق و کامل کردن حس زنانگی با ازدواج پایان می یابد و این چنین موفق می شوید "به زنانگی خود تحقق بخشید و عشق را دریابید".

کتاب زن بودن

تونی گرنت
تونی گرانت (3 آوریل 1942 - 27 مارس 2016) روانشناس آمریکایی و مجری رادیو گفتگو بود.در سال 1942 در تونی گیل گلیکمن در شهر نیویورک متولد شد ، گرانت وی مدرکB.A کالج Vassar و کارشناسی ارشد و دکتری مدرک روانشناسی بالینی از دانشگاه Siracuse را دریافت کرد. او در حالی که در کالج بود، با دکتر نیل هلند، یک متخصص داخلی، ازدواج کرد و آنها قبل از طلاق پس از 14 سال ازدواج، دو دختر به نام های کیمبرلی و کورتنی داشتند. موفقیت رادیویی گرنت عمدتاً در جنوب کالیفرنیا رخ داد، جایی که وی در سال 1970 به همراه خانواده...
نکوداشت های کتاب زن بودن
Only by acknowledging her biological self and developing a commitment to a man worthy of her can today's woman find true fulfillment and equality, the author argues.
نویسنده استدلال می کند که زنان امروزی تنها با تصدیق بیولوژیکی خود و ایجاد تعهد نسبت به مردی که شایسته ی آن ها باشد ، می توانند احساس رضایت و برابری واقعی را بیابند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب زن بودن (لذت متن)
بسیاری از زنان آمازونی معاصر، عمیقا از ذوب شدن شخصیت خود در اسارت مردان می ترسند. اسارت یعنی تعلق، و تعلق نیاز به نوعی تسلیم شدن و جابه جایی هویت شخص دارد. اما زن آمازونی اغلب وحشت دارد که مبادا این جابه جایی هویت به معنای از دست دادن هویت خودش باشد، هویتی که که مدت های طولانی برای خلق آن سخت تلاش کرده است. افسانه ی هیپولیتا و تسوس، با تسلیم یا از دست دادن هویت پایان نمی یابد، بلکه قصه ادامه دارد تا آن جا که دنباله ی زندگی هیپولیتا در آتن و رشد روان شناسی او به عنوان یک زن را کاملا به تصویر می کشد. نوعی زندگی که در آن فرا می گیرد تمام هویت جدیدش را بپذیرد. آمازونی های معاصر نیز به این زندگی نیاز دارند، اما متاسفانه تعداد اندکی از مردان، پادشاه یا غیر پادشاه، مایلند وقت و انرژی صرف کنند تا «دختری را که در تصرف دیگری ست» به دست آورند.... برای بسیاری از زنان معاصر، هم آغوشی بیشتر به معنای در قید بودن است تا اسارت. بسیاری از آنان درحالی که از روی هوس بازی با دیگران هم آغوشی می کنند، نمی خواهند احساس نزدیکی زیادی با نامزد خود داشته باشند. هوس بازی شاید اشکالی نداشته باشد، چرا که باعث لذت بیشتر همبستری می شود، همچنین می تواند به عنوان وسیله ای برای دوری کردن به کار رود؛ به طور مثال تصور اینکه با کسی هستی و وانمود می کنی شخص دیگری هستی، احساس امنیت را بیشتر می کند. زن آمازونی از اینکه خودش باشد و یا در محاصره ی کنترل یک مرد واقعی بسیار احساس تهدید می کند. او دلایل موجهی برای این ترس ها دارد، زیرا زنی که از صفات زنانگی خود آگاهی دارد، تنها تسلیم مردی می شود که به او اعتماد دارد و برایش احترام قائل است. زن معاصر آمازونی خود را در آغوش مردانی رها می کند که حتی نمی داند آن ها را دوست دارد یا نه. از آن جایی که در اسارت یا عدم کنترل بودن برای او ویران کننده است، اغلب مردانی را برمی گزیند که از شأن او پایین تر هستند. مردانی که شاید برای لحظه ای او را به وجد می آورند اما می داند که در آینده اش هیچ جا و نقشی ندارند.