در کتاب « نقد و نظر » اثر « رزمری تانگ » اندیشه فمینیستی به صورت جامع و روشن ارائه شده است. این کتاب در واقع مقدمه ای روشن ، جامع و مبتنی بر سنت های اصلی نظریه فمینیسم است. در این کتاب از فمینیسم لیبرال ، فمینیسم رادیکال و فمینیسم مارکسیستی و سوسیالیستی گرفته تا فمینیسم متمرکز بر مراقبت ، فمینیسم روانکاوانه و اکوفمینیسم به بحث گذاشته میشوند.
این یک مقدمه مختصر و در عین حال جامع در زمینه اصلی فمینیسم است که شامل فمینیسم سوسیالیستی ، مارکسیستی ، لیبرال و رادیکال می شود. این کتاب کاملا مورد بازبینی قرار گرفته است و اکنون شامل فصل جدیدی در مورد فمینیسم موج سوم است. همچنین به مباحث گسترده ای در مورد زنان فمینیسم رنگی ، فمینیسم روانکاوانه و مراقبتی ، و همچنین بررسی های جدید نظریه دگرباشان و LGBTQ فزوده شده است. مباحث مطرح شده و سوالات موجود در پایان فصل و کتابشناسی آن باعث ایجاد تفکری فمینیستی در خواننده می شود و در نهایت میتواند یک منبع ضروری باشد برای دانشجویان و اندیشمندان که می خواهند ریشه های نظری و پیچیدگی بحث های فمینیستی معاصر را درک کنند.
به طور طبیعی ، این کتاب فقط یک شروع است. به نظر من ، خلاصه فمینیسم چند فرهنگی دری است برای کتابخانه ای که کتابهایی درباره مبارزات و موفقیت های زنان دیگر کشورها ارائه می دهد.
« رزمری تانگ » یک مقایسه بی عیب و نقص از امواج فمینیستی متنوع را انجام می دهد و آنها را کاملا با زمینه آمریکایی تطبیق می دهد.
تونگ و باتز اندیشه فمینیستی زمینه های متنوع و غنی نظریه فمینیسم را از فمینیسم رادیکال تا تفاوت نشان می دهد ، روش هایی که نژاد ، جنسیت ، طبقه و جنسیت در درک ظلم و قدرت با هم در هم تنیده اند.
اما این حکم که حق بر مصلحت برتری دارد ساختن جامعه ای عادلانه را دشوار می کند، زیرا چنان که بیش تر لیبرال ها خود ادعا می کنند، از یک سو منابع بشر محدود است و از سوی دیگر فرد فرد انسان ها حتی وقتی مقید به نوع دوستی باشند میل دارند بیش ترین منابع ممکن را در اختیار بگیرند؛ بنابراین ایجاد نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ای که بدون خدشه دار کردن رفاه عمومی جامعه بیش ترین آزادی فردی را فراهم سازد چالشی بس دشوار خواهد بود. هرگاه صحبت از دخالت دولت در سپهر خصوصی ( یعنی خانواده یا جامعه خانگی ( ۱۷) ) به میان آید لیبرال ها همگی توافق دارند که هر چه حضور « برادر بزرگ » در اتاق خواب و توالت و حمام و آشپزخانه و مهدکودک کم تر باشد بهتر است.
بسیاری از لیبرال فمینیست های قرن نوزدهم در ردیف لیبرال های کلاسیک یا اختیارگرا جای می گیرند اما لیبرال فمینیست های قرن بیستم اغلب به گروه رفاه جو یا مساوات طلب تعلق دارند. در واقع سوزان وندل ( که لیبرال فمینیست نیست ) در توصیف فمینیست های لیبرال امروزی نوشت « با جرئت می توانم بگویم که فمینیسم لیبرال رویای سوسیالیسم را در سر می پروراند وگرنه فمینیسم سوسیالیستی می بود. با این حال لیبرال فمینیست ها معمولا تجدید سازمان اقتصادی و توزیع مجدد ثروت در سطح وسیع را از وظایف خود می دانند، زیرا یکی از اهداف سیاسی امروز که با تفکر لیبرال فمینیستی نزدیکی بسیار نشان می دهد برابری فرصت هاست که بی تردید هر دو وظیفه پیش گفته را ایجاب می کند و در نهایت به آن ها منجر می شود. »