قصه ی پایان
قصه ی واپسین کلمه از پایان
قصه ای است که وقت گفتن تمام نمی شود
آن را می گوییم و بازمی گوییم
یک کلمه و بعد کلمه ی دیگر
تا انگار کلام آخر ناممکن می شود
تا دیگر کلمه ای را نمی شود تحمل کرد.
پس وقتی قهرمان داستان به خودش
انگار به کسی در دوردست می گوید:
«ایشان را ببخش، چون نمی دانند چه باید کرد»
ممکن است خیال کنیم به خاطر ماست التماس می کند
ممکن است خیال کنیم که راز زندگی داستانیم
و تا جایی که به تمنای او پاسخی داده نشود
ممکن است در امان باشیم.
داستان، پس ادامه می یابد
پس ما ادامه می یابیم
و پایان، یک بار دیگر به داستان دیگری بدل می شود
به داستان دیگری پس از آن