کتاب آن ها مشغول مردن اند

The Complete Poems
کد کتاب : 1140
مترجم :

شابک : 978-964-362-571-9
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 148
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1981
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

جزو فهرست برترین آثار نویسندگان زن

معرفی کتاب آن ها مشغول مردن اند اثر آن سکستون

کتاب آن ها مشغول مردن اند، مجموعه ای از اشعار آن سکستون است که نخستین بار در سال 1981 منتشر شد. نوشتن برای آن سکستون، هم ابزاری برای بیان آشوب هایی درونی بود که در بیشتر زندگی خود حس می کرد و هم، نیرویی درمانی به حساب می آمد که او از طریق آن می توانست شیاطین لانه کرده در ذهنش را بیرون بکِشد. برخی از هنرمندانه ترین و ژرف ترین توصیفات شاعرانه از افسردگی، اضطراب و امیدِ ناامیدانه را تنها می توان در آثار این شاعر بزرگ و تأثیرگذار پیدا کرد. کتاب آن ها مشغول مردن اند، مجموعه ای فوق العاده جذاب است که برترین آثار سکستون را گرد هم آورده و به علاقه مندان به شعرهای عمیق و البته احساس برانگیز ارائه می کند.

کتاب آن ها مشغول مردن اند

آن سکستون
آن سکستون، زاده ی 9 نوامبر 1928 و درگذشته ی 4 اکتبر 1974، شاعر آمریکایی بود.سکستون در نیوتون ماساچوست به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی را در بوستون گذراند. او مدتی به عنوان مدل برای موسسه ای در بوستون فعالیت می کرد. سکستون در سال 1948 ازدواج کرد و این رابطه تا سال 1973 دوام داشت.
نکوداشت های کتاب آن ها مشغول مردن اند
It showcases the astonishing career of one of the twentieth century’s most influential poets.
"این اثر، ویترینی از دوران حرفه ای خیره کننده ی یکی از تأثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است."
Open Road Media

The poems that told truths about the inner lives of men and women.
اشعاری که حقایق درباره ی زندگی های درونی مردان و زنان را روایت کرد.
Goodreads

It reveals a brilliant yet tormented poet who bared her deepest urges, fears, and desires in order to create extraordinarily striking and enduring art.
این کتاب، شاعری درخشان اما زجر کشیده را نشان می دهد که عمیق ترین دغدغه ها، ترس ها و خواسته هایش را آشکار کرد تا هنری فوق العاده تأثیرگذار و مانا خلق کند.

قسمت هایی از کتاب آن ها مشغول مردن اند (لذت متن)
اما باز خدا پرم می کند/ فکر سگ ها را به من می دهد/ عنکبوت را در تارهای پیچاپیچش/ خورشید را با همه ی شگفتی اش/ قوچی قربانی را/ شکوه و اسرار ساحل بزرگ را/ و قلبم که بزرگ است/ شک ندارم که خیلی بزرگ است/ و برای خودش هیولایی ست/ که این همه را می مکد/ و عشق دیوانه سر بیرون می دهد.

عزیز دلم!/ چرا این قدر با هم بحث می کنیم؟/ از نصیحت هایت خسته ام./ از مرده ها خسته ام./ مرده ها از گوش دادن فراری اند./ بگذار به حال خودشان باشند./ پایت را از قبرستان بیرون بکش./ آن ها مشغول مردن اند!

نجاری استخدام کردم/ تابوتم را بسازد/ و دیشب تویش خوابیدم/ با بالشی زیر سر./ مرگ پایان ترس خواهد بود/ ترس از مردن.