1. خانه
  2. /
  3. کتاب دربست عشق آباد

کتاب دربست عشق آباد

نویسنده: سمیرا آرامی
پیشنهاد ویژه
3.1 از 1 رأی

کتاب دربست عشق آباد

Darbast
انتشارات: نیماژ
٪25
80000
60000
درباره سمیرا آرامی
درباره سمیرا آرامی
 سمیرا آرامی متولد خرداد ١٣۶۴ است. داستان‌های او تصویری و دیالوگ‌محور است. روابط انسانی، عشق، زندگی و گاهی ظلم به زن و حتی فروش فرزند را چنان صمیمی روایت می‌کند که خواننده را در جای‌جای داستان با خود همراه می‌کند. قلم او سرشار از طنز است و پر از شیطنت‌های کودکانه. هرکدام از داستان‌های این مجموعه برنده‌ی جوایز متعدد جشنواره‌های ملی همچون؛ مقام اول جایزه‌ی داستان تهران، مقام اول جشنواره‌ی داستان‌های ایرانی، مقام اول جشنواره‌ی ملی جوان ایرانی، مقام اول کنگره‌ی شعر و قصه‌ی جوان هرمزگان، مقام اول جایزه‌ی نیمروز، مقام اول جایزه‌ی شهر کتاب، مقام اول جایزه‌ی ادبی اصفهان، برگزیده‌ی جایزه‌ی ادبی بیهقی، برگزیده‌ی جایزه‌ی ادبی بوشهر و… بوده‌اند.
قسمت هایی از کتاب دربست عشق آباد

راستی گفتید دربست تا کجا؟ زن شیشه ی ماشین را پایین کشید و باد پیچید لابه لای موهای بلوندش: - دروازه غار چراغ سبز شد و راننده دنده را پر کرد و با نوک پا پدال گاز را فشار داد. - چند روزی توی باغچه بسته بودمش. اسمش رو گذاشته بودم خرمایی. نه اینکه رنگش خرمایی باشه. نه! توی سفیدی چشماش دوتا خرما داشت و پشت آن خرماها انگار چیزی بود که وقتی صدایش می کردی نگاهت می کرد. زن در سبد چوبی را برداشت و نگاهی به خروس انداخت. - کمتر مردی دیدم که جذب نگاه خرمایی بشه! از خیلی مردا شنیدم که می گن چشم زن، باید سگ داشته باشه و آدمو بگیره! راننده کلاه لبه دارش را عقب کشید و دوتا مردمک سیاه چشمانش را انداخت توی آینه ی وسط و دنبال سگی گشت.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دربست عشق آباد" ثبت می‌کند