شاید نمیداند کسی این شعرها از نسل گذشته به نسل من آمده اند، یا نسل من را به گذشته ای در آینده برگشت می دهند، شعرهایی که انگار پس از طی آبهای شب و فصول ثانیهها، از شانه های شاعر (که بار عمری بی گمان بر آن گذشته است) زبان گشوده به جهان درون ورود کردهاند: شعرهایی که در ارتباط مستقیم با درک خاص شاعر از جهان و پیرامون، مرز «بیرون» و «درون» را در خود کشیده و تبدیل به مدلی دیگر از گفتن جهان شدهاند! جهانی بر جهانی دیگر که در سکوتی نقرهای به جامهی خلق درآمدهاند…
کتاب جدائی گفت و گو