چگونه آن واقعیت موازی را متجلی کردید؟ این کار را با فراگیر بودن و با شک نکردن به قدرت خود انجام دادید. اتفاق افتاد چون تردید نکردید یا به نقش جوینده و مشکوک به قدرت خود. عقب نشینی نکردید. ایده ی تقدیر خشک از پیش موجود را که باید از آن خط بگیرید نپذیرفتید. تقدیر خشک از پیش موجودی وجود ندارد که مجبور باشید از آن خط بگیرید. دوستان، چنین تقدیر خشکی وجود ندارد. هیچ وقت وجود نداشته است. تقدیر ساخته شده است. توسط چه کسی؟ توسط شما!
خودتان توهم واقعیت خارجی را ایجاد کرده اید و احساس می کنید باید به آن گوش دهید. در این توهم، نقطه ی تمرکزی به نام بدن - ذهن ایجاد کرده اید. سپس، این فکر را ایجاد کرده اید که نقطه ی تمرکز بدن - ذهن به گونه ای نقطه ی تمرکز محیط یا هر چیز دیگری نیست. به این ترتیب، توهم جدایی را خلق کرده اید.
این مخلوق شماست؛ «پذیرش شما نیست. هرگز چیزی را دریافت نکرده اید؛ چیزی که بوده، این است که همیشه به آفرینش حیات داده اید. همیشه در حال استفاده از حوزه ی محبت نامشروطی بوده اید که خواست آفرینش گر نامحدود یگانه برای شناخت خود و بیان خود است. این بیان شما را ایجاد کرد: «من هستم» مستقلی که در ادامه می تواند واقعیت خود را ایجاد کند و همین کار را هم می کند، اما بعد، به عنوان یک موجود انسانی، فراموش می کنید که همواره در حال انجام این کار بوده اید و از این رو، خودتان را در کنج بسته ای که «من این در مقابل آن هستم» باشد، ایجاد می کنید و فراموش می کنید که هرچه دیده اید و می بینید صرفا زاده ی انرژی خودتان است.