«لنی مگرا»، «مگ مگرا» و «بیب باتریل» سه خواهر اهل «هرست می سی سی پی» شهر کوچکی در جنوب هستند. خانوادة آنها به بدنامی شهرت دارند. مگ با مرد زن داری به نام «داگ پرتر» ارتباط دارد و در حادثه ای باعث لنگ شدن پای داگ شده است. لنی به بدنامی دیگری مشهور است و اینک بیب شوهرش «ساکری» را به علت اینکه از طرز نگاهش بیزار است هدف گلولة تفنگ قرار داده است و «بارنت لوید» وکیل لیب در صدد است با اثبات جنون ادواری بیب، او را از اتهام قتل تبرئه کند و این در حالی است که «چیک بویل» دخترعموی مگراها آنها را به علت بدنامی شایستة اقامت در خانة به ارث رسیده توسط پدربزرگ شان نمی داند. این داستان به صورت نمایشنامه در سه پرده به تصویر کشیده شده است.
کتاب جنایت های دل