چهل سال پیش همسایه ای داشتیم، اسمش بود جواتاغار. بچه بودم و خیال می بافتم که نسبت این همسایه ی ما با تغار ماست چیست یا چه بوده که همچو اسمی برایش ساخته اند. جواتاغار برای من جواتاغار ماند تا مرد و اعلامیه اش را زدند روی دیوار: «مرحوم مغفور جوادآقا سورانی». اولین بار بود که اسمش را، به جای شنیدن، دیدم و تازه فهمیدم که جواتاغار در اصل جوادآقا بوده و هیچ تغاری هم نداشته. اگر فکر می کنید به کسی گفتم، اشتباه می کنید. این خاطره با من ماند تا بزرگ تر شدم و فهمیدم که بیشتر غلط های املایی در روند نوشته شدن شنیدار است که به وجود می آیند. مثل «ان. پی. تی» که یکی از نمایندگان مجلس، که صورت انگلیسی اش را درست ندیده بود، آن را در طرح پیشنهادی اش «ام. پی. تی» نوشت و کلی هم دشمن شاد شد از این غلط. البته این یک مثال نادر است، چون اغلب این غلط ها در سایه ی هم زیستی زبان فارسی با عربی و هم نشینی واژگانی آن ها رخ می دهد. خبرگزاری رسمی تیتر زده و بقیه هم نقل کرده اند: «انتقاد فرزند اخوان از سردیس این شاعر». ور بازیگوش ذهنم می گوید «آخه آدم عاقل از مجسمه انتقاد می کنه؟ اونم از مجسمه ی باباش؟!». شاید از جنس سردیس یا شکل آن خوشش نیامده، شاید از متولی نصب آن شکایت دارد، شاید هم از طراح و سازنده اش. به این می ماند که بگوییم «انتقاد از انتخابات». ما چه انتقادی می توانیم داشت از آن؟ انتقاد ما یا از نتیجه ی انتخابات است یا شیوه ی برگزاری یا برگزارکننده یعنی دولت یا حکومت.