مسلما از آنجا که راهی که عرفا از آن سخن گفته اند تجربی است ، تا خود شخصا آن را نپیموده باشیم ، در باره درستی و نادرستی آن حتی با استدلال های کتاب نقد عقل محض کانت نیز نمی توانیم حکمی قطعی صادر کنیم . این درست که کانت ایده های جهان و روان و خدا را بر حسب ساختار ذاتی فاهمه خارج از حد فهم می داند ، اما عرفا از فهمی که صرفا از جانب انسان است سخن نمی گویند . آنها ، درست یا نادرست ، مدعی اند که در آغاز علمی اجمالی و دورادور به حقیقتی دارند پایان راه به مشاهده ، حضور و شهود آن و حتی محو شدن در آن می رسند ، و این نوعی معرفت است نه تقلید طوطی وار و تعطیل فکر ، با این فرق که نه صرفا از جانب انسان بل از عنایت همان حقیقت بیرون از فاهمه نیز هست . بنابراین ، ایمان درجا زدن در عادتی دیرینه از ترس خطر نیست . ایمان ادراک حضور ، تصدیق دل به آنچه از غیب مکشوف میگردد و مشاهده ای است زنده که ابوالحسن خرقانی در باره آن گفته است : « مقامی پدید آمد که از آن خوشتر ندیدم . همه حق دیدم ... و از هر چه دون حق است زاهد گردیدم . این زهد خود تلاشی نستوه و شگفت انگیز چهل سال در گبرگی بباید گذاشت تا مرد را با ایمان رسد . »
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
خدا طول عمر با عزت به استاد جمادی عزیز و استاد رشیدیان عزیز بدهد
چطور میشود با جمادی هایدگر خواند و بعد،)با ادبیات دینی)آرزوی طول عمر برای ایشان از سوی خداوند(که یک"موجود" است و مورد نقد هایدگر)کرد؟!
خدا خود «وجود» است
امیر حسام جان مگر کسی که علاقه مند به فلسفه ارسطو هست و یا شارح فلسفه ارسطو هست باید با تمام نظریات ارسطو مثل زمین مرکزی موافق باشد؟ مگر یکی از مهمترین شارحین فلسفه هایدگر که بخشی از هستی و زمان را تحت اشراف خود هایدگر ترجمه کرد جان مککواری کشیش مسیحی نبود؟بنابراین علاقه مند بودن یا دنبال کردن یک فیلسوف به معنای موافق بودن با او نیست. با تشکر
مفصلترین کتاب درباره فلسفه هوسرل و هایدگر که به فارسی نوشته شده است.