برخلاف روم و یونان باستان، که تجارت وجه عمده ی اقتصاد را تشکیل می داد و این خود نشانی از پیشرفت جامعه بود، در ایران، کشاورزی ستایش می شد و تجارت مذمت می گردید
در سرزمین هایی که تولیدات کشاورزی مستلزم فراهم آوردن دسته جمعی آب بود، مالکیت خصوصی رشد نکرد... لذا، سازمان دولتی و قدرت پشتوانه ی آن نیز وارد کار تولید کشاورزی گردیدند. به طوری که کشاورزی، بدون همکاری دولت و سازمان دهی نیروی کار برای تأمین آب ممکن نبود. بنابراین، به جای رشد مالکیت خصوصی، مالکیت جمعی و دولتی رشد کرد و دولت مستبد از این طریق شکل گرفت
نزدیک به دو قرن از رشد تمدن معاصر غرب می گذرد و ماهنوز نتوانسته ایم راهی برای پشت سر گذاشتن مشکلات تاریخی و طبیعی خود بیابیم. بخشی از این مشکلات در شکل و محتوای کشمکش میان نوگرایی و سنت گرایی از مشروطیت تا به امروز بوده است.
در اروپا سه قرن پیش از پیدایش تمدن معاصر یعنی در قرن دوازدهم، فئودال های انگلستان وضعیت خود را با پادشاه و کلیسا مشخص کردند و مجلس را برای کنترل قدرت هردو به وجود آوردند. در حالی که هفت قرن بعد از آن، مجلس در ایران به دستور محمد علی میرزا به توپ بسته شد.