با لطافت، حساسیت و شوخ طبعی، واقعا جدی جدی تأثیر زوال عقل بر پسر جوانی به نام چارلی و خانواده اش را بررسی می کند.
چارلی به پدربزرگش بسیار نزدیک است، او دوست دارد داستان های خیالی درباره دزدان دریایی، جادوگران و آدمک ها تعریف کند که چارلی را بی نهایت سرگرم می کند. اما اخیرا، پدربزرگ چارلی هیچ داستان جدیدی برای گفتن ندارد - در واقع، بعضی روزها پدربزرگ حتی چارلی را نمی شناسد. یک بیماری خاطرات، اشتهای پدربزرگ و حتی لبخندش را ربوده است.
چارلی آنقدر میخواهد که پدربزرگش را دوباره لبخند بزند که نقشهای برای گفتن داستانهایی برای او در نظر میگیرد - همان داستانهایی که پدربزرگ به چارلی میگفت تا او را بخنداند! بدون فرار از درد دل اجتناب ناپذیری که از تماشای رنج عزیزان ناشی می شود، واقعا و واقعا کتابی با روحیه برای خوانندگان جوانی است که در تلاش برای خوش بین بودن در مواقع دشوار هستند.
کتاب واقعا، جدی جدی!