فندقی که پسر کوچولویی بود روزی پیش مادربزرگش رفت و به او گفت که می خواهد کار بزرگی کند و از او راهنمایی خواست. مادربزرگش به او گفت که سعی کند همیشه کارهای خوب بکند، چون هر کار خوبی که بکند، بزرگ است. فندقی هم بقچه اش را برداشت و راه افتاد. در آن روز، فندقی کارهای زیادی انجام داد، اما به نظر شما آیا کار بزرگی هم انجام داد؟
کتاب فندقی و کار بزرگ