زیست مومنانه با زیستن تحتلوای حکومت دینی، دو موضوع مناقشهبرانگیز است که در تاریخ اسلام همیشه کشاکشی میان این دو وجود داشته است. چهل سال اخیر ایران، فرصتی بوده تا دینداران بتوانند حکومت را بهدست گیرند و فرصت زندگی آرمانی اسلامی فراهم شود. این فرصت چهل ساله اما، تعارضات و پرسشهای بسیاری را نیز پیش کشیده است: دینداران در جامعه اسلامی چه سرنوشتی پیدا کردند؟ چه بلایی بر سر خود دین آمد؟ کلونیهای مذهبی چرا و چگونه شکل گرفتند؟
کتاب حاضر در جستارها و مقالاتی پراکنده و با نگاهی جامعهشناسانه، به چالشهای زندگی در حکومت عالمان دینی نگاه میکند. سبک نوشتارها بیشتر ژورنالیستی و روایی است و درنتیجه با متنی سختخوان طرف نیستید. ایدهی مهم کتاب، تمرکز بر این نکته است که زندگی در سایهی حکومت عالمان دینی، بهتر شدن زیست دینداران را در پی نخواهد داشت؛ بلکه تجربهی جمهوری اسلامی به ما نشان داده که نهتنها فرصتهای زیست دینی بهتر برای مومنان واقعی فراهم نشده است، بلکه دچار مشقتهای بیشتری نیز شدهاند و سختهایی مازاد بر آنچه که در حکومت غیردینی وجود داشته است را باید تحمل کنند.
تشیع مردمی و تشیع نخبگانی، تأثیر جغرافیا بر فرهنگ، خیابان ایران بهمثابه کلونی دینداران، مرجعیت و آخرالزمان از کلیدواژههای مهم این کتاب هستند.
کتاب ساکن خیابان ایران