1. خانه
  2. /
  3. کتاب زیبا صدایم کن

کتاب زیبا صدایم کن

3.63 از 4 رأی

کتاب زیبا صدایم کن

Call Me Ziba
٪10
90000
81000
معرفی کتاب زیبا صدایم کن
کتاب « زیبا صدایم کن» که هم اینک در وبسایت ایران‌کتاب در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است، سری هفتم آن در سال 1397 توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان در 192 صفحه در یک مجلد رقعی منتشر شده است.
این کتاب توسط فرهاد حسن زاده به نگارش در آمده است. داستان این اثر داستانی جذاب با مرکزیت دختری پانزده ساله ای روایت می شود. دختر پانزده ساله‌ای است که در موسسه‌ای زیر نظر بهزیستی زندگی می‌کند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. زیبا در روز تولدش به پدر کمک می‌کند تا از آسایشگاه فرار کند. پدر موتور یکی از کارکنان آسایشگاه را می دزد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند. اما مسئله اینجاست که دخترک متوجه می شود پدرش تعادل روانی ندارد. گویا همه باور های او فروریخته است. از اینجا به بعد داستان می تواند برای خوانندگان جذاب تر شود. سرنوشت این دختر و رابطه او با پدرش چه می شود؟ شما می توانید این کتاب را در ایران کتاب سفارش دهید تا در کوتاه ترین زمان ممکن در دسترس شما قرار گیرد و از خواندن آن لذت ببرید.
درباره فرهاد حسن زاده
درباره فرهاد حسن زاده
فرهاد حسن زاده (1341- ) از نویسندگانی است که در تمامی حوزه های ادبی از داستان کودکان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زده است.او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد.از او تا کنون بیش از ۸۰ اثر چاپ شده است.
نظر کاربران در مورد "کتاب زیبا صدایم کن"
9 نظر تا این لحظه ثبت شده است

موقع خوندنش انقدر گریه کردم که صفحه هاش رو نمیدیدم

1402/02/26 | توسطسیما کردی
5
|

چقد باهاش گریه کردم:))

1401/12/29 | توسطکاربر سایت
5
|

باید با خوندن این کتاب نتیجه ای که گرفتیم رو هم بنویسیم پس لطف کنید نتیجه ای که گرفتید روهم بنویسید

1401/10/13 | توسطناشناس - کاربر سایت
2
|

یکی از کتاب‌های دوران نوجوانیِ عزیزم.. از اون قلم‌های خووب بود بنظر من. و داستان هم قشنگ و دلنشین و متفاوت بود. بشخصه قلم اقای فرهاد حسن‌زاده رو برای داستان نویس‌ها هم پیشنهاد میکنم در حوضه نوجوان.

1401/07/07 | توسطهانیه نوئی
2
|

بسیار دلنشین و زیباست=)

1401/02/03 | توسطJzdhsdyisfiy
4
|

خوشحال خوشحال کاغذ کادو را باز میکنم. تو جعبه یک ساز دهنی است؛ یک ساز دهنی دست دوم که بعد میفهمم بابا از جمعه بازار خریده و برای ضد عفونی شدنش الکل مالیش کرده...فکر میکنم دختر خوشبختی هستم که برایم جشن تولد گرفته اند. هر چند دوستانم را دعوت نکرده اند، ولی فردا میتوانم هدیه هام را ببرم مدرسه و به بچه‌ها نشان بدهم...

1399/04/29 | توسطم. حسینی
6
|

بخشی از کتاب: شمع‌ها رو فوت میکنم و شعله‌ها می‌لرزند و خاموش میشوند. بابا میگوید: خب، حالا کیک و چایی بزنیم تو رگ. مامان میگوید اول هدیه، بعد کیک. مامان از کیف سیاه و ورنی اش یک مداد تراش رومیزی کادوپیچی شده در می‌آورد. مداد تراش خوشگلی که میز لازم دارد. بابا قول میدهد حتما حتما برایم میزی بخرد که بشود مدادتراش را پیچ کرد روش. خودش هم میداند هیچ وقت به قولش عمل نمیکند. هدیه‌ی بابا از جیب بغل کتش بیرون می‌آید. کاغذش را که باز می‌کنم، بوی الکل می‌خورد زیر دماغم. فکر میکنم عطر خریده.

1399/04/29 | توسطم. حسینی
4
|

ماجراهایی که در طی این گردش اتفاق میفته و رابطه زیبا با پدرش به خوبی روایت میشه و جنبه‌های روانشناسانه داستان، خوندن این کتاب رو لذت بخش و در عین حال آموزنده میکنه.

1399/04/29 | توسطم. حسینی
3
|

اولین مورد جالب در مورد این کتاب اسم این کتاب هست که به سه مدل مختلف میشه خوندش با معانی مختلف.مخاطبان اصلی این کتاب نوجوانان 12 سال به بالا هست اما این کتاب برای بزرگسالان هم جذاب هست.داستان این کتاب راجع به دختری به نام زیبا هست که در آسایشگاه کودکان بی سرپرست زندگی میکنه در حالی که پدرش در تیمارستان هست.روزی قرار میگذارن تا همدیگه رو ببینن و در شهر گردش کنن.

1399/04/29 | توسطم. حسینی
5
|