قیل و قال بی حد و حصر و درهم و برهم و بیهدف از لحاظ اخلاقی بد و از لحاظ معنوی خطرناک است. " اما من به شما می گویم که هر کلمه ی لغوی که آدمیان بر زبان آرند در روز داوری از بابت آن بازخواست خواهند شد." این گفته ممکن است بسیار خشونت آمیز به نظر آید. و، با این همه، اگر سخنانی را که در طی روزهای عادی از دهان بیرون ریخته ایم مرور کنیم، خواهیم دید که بخش اعظم آنها را می توان تحت سه عنوان اصلی طبقه بندی کرد: سخنانی که از سر بدخواهی و بی انصافی نسبت به همنوعانمان صادر شده اند؛ سخنانی که از سر حرص و طمع، شهوت و حب ذات صادر شده اند، و سخنانی که از سر حماقت صرف صادر شده اند و بیجهت و بی مناسبت و صرفا برای اینکه هیاهویی گیج کنندهو آشفتگی آور به پا کرده باشیم اداء شده اند. اینها سخنانی لغواند؛ و اگر دقت کنیم خواهیم دید که این سخنان معمولا از سخنانی که به حکم عقل، محبت و شفقت، یا ضرورت به زبان می آیند بیشترند. و اگر سخنان ناگفته ی حدیث نفس ابلهانه و پایان ناپذیر ذهنی مان را نیز به حساب آوریم پرشمار تر بودن سخنان لغو، در مورد بیشتر ما، به طرزی قاطع و چشمگیر آشکار می شود. همه ی این سخنان لغو موانعی است بر سر راه علم وحدت بخشی که به مبداء و منشأ الهی خود می توانیم پیدا کنیم؛ رقص گرد و غبار و پشّه هاست که نور باطن و ظاهر را تار می کند و در محاق می برد؛ و،در این جهت، نقش سخنان احمقانه کم از نقش سخنان خودبینانه و بدخواهانه نیست. حفظ زبان( که، البته حفظ ذهن نیز هست) نه فقط یکی از دشوارترین و دقیق ترین ریاضتهاست؛ بلکه سودمند ترین ریاضتها هم هست.