پادشاه ، کنیزک ، طبیب و زرگر چهار جاذبه زندگی انسانی اند که در قالب این شخصیت ها در داستان نخست مثنوی مولانا به تصویر کشیده شده اند. چهار شخصیت بارز و شاخص که هریک بازی زندگی را به سویی و کویی می برند . یکی صاحب ملک و دین است و دیگری خادم ناگزیر جسم و جان دیگران. یکی شفای دل است و دیگری عاجر از ورود به حریم دل. یکی قله های عاشقی می نوردد و دیگری به بهانه عشق و به رانش کینه باد درونش را طوفانی می کند . یکی از عالم ملک ملکوت به طالبان و غافلان مهر در عالم ملک می پردازد و دیگری لذت و ثروت و مکنت را نکبت خود می سازد . یکی خود را می دهد و خودتر را می ستاند و دیگری به مدد مشفقان شفا می یابد و خلاص می شود . یکی جان می دهد و جان می ستاند و دیگری داغ می خرد و جان از کف می دهد . اما همه ی این شخصیت ها بر مدار یک چیز می چرخند و آن مهر است.