کتاب بچه محل نقاش ها 1

painter's neighbor 1
زمانی که هم خانه ی داوینچی بودم
کد کتاب : 2761
شابک : 9786008655343
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 152
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 19
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب بچه محل نقاش ها 1 اثر محمدرضا مرزوقی

محمد رضا مرزوقی نویسنده مجموعه 7 جلدی بچه محل نقاش ها است. وی سال ها درباره نقاش های معروف جهان و آثارشان تحقیق کرده و در نهایت رمانی 7 جلدی نوشته است که در آن دایی سامان، شخصیت اصلی رمان، در زمان سفر کرده و با نقاش های معروف ارتباط برقرار می کند. این رمان در سبک فانتزی تخیلی است و برای مجموعه رده سنی 11 تا 15 سال مناسب می باشد که توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده البته که برای یزرگسالان نیز می تواند تا حدودی جذاب و آموزنده باشد. در این 7 جلد با 7 نقاش بزرگ آشنا می شویم اما داستان ها با هم پیوستگی دارند. نویسنده سعی داشته از طریق داستانی هیجان انگیز نوجوانان را با اطلاعاتی که بدست آورده آشنا کند. در این داستان ها 4 کودک فامیل با نام های مانی، پریسا، محسن و مینا به طور تصادفی با خاطرات دایی سامان آشنا می شوند. در اولین جلد کودکان با لئوناردو داوینچی آشنا می شوند. سامی یا دایی سامان در زمان سفر کرده و به دیدار داوینچی رفته که در آن موقع در حال کشیدن تابلو مونالیزا بوده است. نویسنده از رمز و راز های این تابلو معروف پرده بر می دارد و حتی سبک نقاشی داوینچی را با ونگوگ نیز مقایسه می کند. از آن رو که داوینچی تنها یک نقاش نبود و مخترع بزرگی نیز بوده، در این کتاب با برخی اختراعات وی نیز آشنا می شویم. اختراعاتی نظیر لباس غواصی یا بال هایی برای پرواز انسان.

کتاب بچه محل نقاش ها 1

محمدرضا مرزوقی
محمد رضا مرزوقی در سال 1355 متولد شد. عاتکه عنوان اولین کتاب اوست که در سال 1380 توسط نشر روشنگران به چاپ رسید. رمان دیگرش به نام تل عاشقون با همکاری نشر افق، و رمان های پسین شوم و بارداری بی هنگام آقای میم با همکاری نشر روشنگران منتشر شد. او در این سال ها جهت آشنایی کودکان و نوجوانان با محیط زیست نیز داستان هایی نوشته که برخی از آن ها توسط نشر امیرکبیر به چاپ رسیده اند.فیلمنامه نویسی و فیلم سازی مستند از فعالیت های دیگر محمد رضا مرزوقی است.
قسمت هایی از کتاب بچه محل نقاش ها 1 (لذت متن)
در زندگی هر آدمی گاهی پیش می آید که آدم های بزرگی سر راهش سبز شوند. من خودم سر راه آدم های بزرگ سبز شدم. یکی از این آدم های بزرگ، لوئوناردو داوینچی بود

شاید مادربزرگ هم از تمام رازهای برادرش باخبر نبود. دایی سامان آدمی نبود که تمام راز دلش را به کسی بگوید. حتی به مادربزرگ که تنها خواهرش بود. بنابراین دفتر را زیر بغلش قایم کرد و تندتند دوید سمت خانه دایی فرجام که سر کوچه شان تو یک آپارتمان نقلی زندگی می کرد.

مانی این را لای دست نوشته های دایی سامان پیدا کرد و با خواندنش یاد شبی افتاد که با خواهرش، پریسا، پسر خاله اش، محسن و دختر دایی اش، مینا به زیر زمین خانه ی مادر بزرگ رفته بودند و دایی سامان را دیدند که داشت روی یک بوم سفید رنگ بازی می کرد.