1. خانه
  2. /
  3. کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)

کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.3 از 1 رأی

کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)

Fereydoon Moshiri
انتشارات: نگاه
٪10
275000
247500
3.7 از 1 رأی

کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری

Fereydoon Moshiri
انتشارات: نگاه
٪15
275000
233750
معرفی کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)
"گزیده اشعار فریدون مشیری" اثری است که نزدیک به ششصد صفحه از اشعار این شاعر محبوب معاصر را در بردارد. این گزیده که به همت انتشارات نگاه به چاپ رسیده، آثار شاعری را شامل می شود که سرودن را از سال های پر شر و شور نوجوانی آغاز کرد. وی در کنار هم قطارانی نظیر مهدی اخوان ثالث و نادر نادرپور از جمله شاعرانی بود که به شعر قدیم تسلط و احاطه داشت و با مطالعه ی آثار شعرای نامدار کهن، همچون حافظ و سعدی و فردوسی، اشعار آنان را پشتوانه ی بحث و اندیشه پیرامون شعر جدید و نو قرار می داد.
"فریدون مشیری" علاوه بر شعر، علاقه و توجه ویژه ای به موسیقی داشت و همین امر تاثیر زیادی بر آهنگ اشعاری که می سرود، داشته است. زبان شعر او ساده و بی آلایش است و با گرمای منحصر به فرد خود، به خواننده حس همدلی و هم نوایی می دهد. وی سال ها به همین زبان ساده و صمیمی شعر سرود و حاصلش، آثاری خوش آهنگ و دلنواز بود که قلب خواننده را از گرمی و عشق سرشار می ساخت و او را با خود همراه می کرد.
مجموعه ی پیش رو تحت عنوان "گزیده اشعار فریدون مشیری"، دفاتر شعر وی را از سال های میانی دهه ی سی هجری شمسی به بعد در برداشته و شامل اشعار و دفترهای "تشنۀ طوفان"، "گناه دریا"، "ابر و کوچه"، "بهار را باور کن"، "از خاموشی"، "ریشه در خاک"، "مروارید مهر"، "آه، باران"، "از دیار آشتی"، "با پنج سخن سرا"، "لحظه ها و احساس"، "آواز آن پرنده غمگین"، "تا صبح تابناک اهورایی"، "از دریچه ماه"، "نوایی هم آهنگ باران" و "دوبیتی ها" می باشد.
درباره فریدون مشیری
درباره فریدون مشیری
فریدون مشیری در تاریخ سی ام شهریور ماه 1305 در شهر تهران و خیابان ایران متولد شد. از آن جایی که جد پدری فریدون، به خاطر یک ماموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود، پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال 1275 هجری شمسی در شهر همدان به دنیا آمد اما در دوران جوانی اش به تهران آمد و در سال 1298 بود که در وزارت پست مشغول به کار شد. مادرش نیز اعظم السلطنه نام داشت ولی به او لقب خورشید را داده بودند. مادر فریدون بسیار به شعر و ادبیات علاقه داشته و حتی گاهی شعر می سروده است.فریدون از همان سال ها به دنیای مطبوعات روی آورد و در مجله ها و روزنامه ها به کارهایی از جمله خبرنگاری و نویسندگی می پرداخت. پس از مدتی تصمیم گرفت ادامه تحصیل دهد، از این رو در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی تحصیلات خود را ادامه داد. اما کارهای اداری و کارهای مطبوعاتی او اجازه نمی دادند به راحتی به تحصیلات خود بپردازد از این رو مشکلات پدید آمده باعث شد که تحصیل را نیمه کاره رها کند ولی به کار در عرصه ی مطبوعات همچنان ادامه داد.فریدون مشیری سرودن شعر را از دوران نوجوانی یعنی حدودا از سن پانزده سالگی شروع کرد. او در سال 1334 زمانی که بیست و هشت سال داشت، نخستین مجموعه شعر خود را به نام «تشنه توفان» با مقدمه ای از علی دشتی و استاد شهریار به چاپ رساند.«کوچه» معروف ترین شعر فریدون مشیری است که در اردیبهشت ماه 1339 در مجله روشنفکر منتشر شد. این شعر یکی از زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو زبان فارسی به شمار می رود. لازم به ذکر است که فریدون مشیری مجموعه اشعارش را به صورت دکلمه نیز اجرا کرده است.
دسته بندی های کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)
قسمت هایی از کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)

تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد و/ اشک من ترا بدرود خواهد گفت/ نگاهت تلخ و افسرده است/ دلت را خار خار نا امیدی سخت آزرده است/ غم این نابسامانی همه توش و توانت را ز تن برده است/ تو با خون و عرق ،این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی/ تو با دست تهی با آن همه توفان بنیاد کن در افتادی/ تو را کوچیدن از این خاک ، دل بر کندن از جان است!/ تو را با برگ برگ این چمن پیوند پنهان است/ تو را این ابر ظلمت گستر بی رحم بی باران/ تو را این خشک سالی های پی درپی/ تو را از نیمه ره برگشتن یاران/ تو را تزویر غمخواران/ ز پا افکند/ تو را هنگامه شوم شغالان/ بانگ بی تعطیل زاغان/ در ستوه آورد/ تو با پیشانی پاک نجیب خویش/ که از ان سوی گندم زار/ طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است/ تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت/ تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت/ که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است/ تو با چشمان غمباری/ که روزی چشمه جوشان شادی بود و/ اینک حسرت و افسوس ،بر آن/ سایه افکنده ست خواهی رفت/ و اشک من تو را بدرود خواهد گفت/ من اینجا ریشه در خاکم/ من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم/ من اینجا تا نفس باقی است می مانم/ من ازاینجا چه می خواهم،نمی دانم/ امید روشنائی گر چه در این تیرگی ها نیست/ من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم/ من اینجا روزی آخر از دل این خاک ،با دست تهی/ گل بر می افشانم/ من اینجاروزی آخر از ستیغ کوه،چون خورشید/ سرود فتح می خوانم/ و میدانم/ تو روزی باز خواهی گشت.

نظر کاربران در مورد "کتاب گزیده اشعار فریدون مشیری (جلد سخت)"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

شعر کاش می‌دانستم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست تو این کتاب وجود داره؟

1403/09/15 | توسطکاربر سایت
0
|

سلام به همه دوستان من سالهاست که با اشعار زنده یاد مشیری اشنا هستم و همه دفترهای شعر ایشون رو تک تک دارم در این گزیده که حجم بالایی هم داره ولی متاسفانه تعدادی از اشعار بسیار مشهور و زیبای مشیری نیامده مثل اشعار گرگ ، دست هامان ، آه باران ، با زبان اشک ، همیشه با تو ، و .... در ضمن تعدادی از رباعی‌های زیبای مشیری هم که میتوانست زینت بخش کتاب باشد انتخاب نشده در عوض تعدادی از اشعار درحه دوم مشیری انتخاب شده است که نشان میدهد کاملا بصورت سلیقه ای عمل شده است . با پوزش

1401/05/16 | توسطمحمد رضا لطفی نیا مشهد - کاربر سایت
3
|
پاسخ ها

خیس بارانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم سرد و لرزانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو سخت ویرانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم سربه سر هر لحظه هر جا جای پای خاطرات درد بر جانم ولی چیزی نمیخواهد دلم هر قدم، بن بست گویا راه من را بسته است زنده میمانم ولی چیزی نمیخواهد دلم بغض دارم در گلو، حسرت به دل ماندم ببین شعر میخوانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم گر چه تن زخمی‌تر از ابر بهارانم کنون مثل طوفانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم خسته ام هر استخوانم لای زخمی کهنه است سخت گریانم ولی، چیزی نمیخواهد دلم فریدون مشیری آیا این شعر از مشیری هست ممنون

1403/06/30|توسطوحید - کاربر سایت
0

من این کتاب پونصد و هفتاد و شش صفحه ایی رو از همین انتشارات از دیجی کالا خریدم و شنبه به دستم میرسه بابت اش خیلی خوشحالم چون عاشق اشعار فریدون مشیری هستم تو کتابفروشی کتاب اش ندیدم که بخرم بی صبرانه منتظرم بدستم برسه

1400/07/26 | توسطروشنک رضاپور - کاربر سایت
3
|
پاسخ ها

خانم رضاپور. من خارج از ایران هستم. بسیاری از شعرهای سهراب را خوانده ام و از حفظ هستم. تازگیها شعری از او دست به دست میچرخد که من نشنیده بودم. میخواستم شما لطف کنید و ببینید در مجموعه ای که دارید وجوددارد یانه،متاسفانه آنقدر افرادی هستند که شعر خود را به نامسهراب سپهری،فروغ و دیگران جا میزنند که من به بعضی چیزها مشکوکم. دل که تنگ است کجا باید رفت خیلی سپاسگزار خواهم بود اگر پاسخ دهید. نام من زری حصیبی است

1402/04/12|توسطکاربر سایت
0