مجموعه داستان «رعد» ۲۰ داستان کوتاه تامر نویسنده عرب زبان را در خود جای داده است. «رعد» که همان عنوان اصلی کتاب است داستانک نوزدهم این اثر زکریاست که از زبان راوی دانای کل درگیری نوجوانی را با ابرها و خورشید روایت می کند. در ابتدای داستانک رعد آمده است که «من به خورشید فرمان دادم که نتابد اما خورشید از فرمانم سرپیچد. تصمیمم گرفتم وقتی قد کشیدم، از خورشید انتقام بگیرم».در ادامه این داستان نیز نویسنده جدال دانش آموز دبستانی با معلم ریاضی اش را شرح می دهد. دانش آموز در نهایت با طنزی تلخ و کنایه آمیز تصمیم می گیرد بمب اتم بسازد تا با آن خورشید را منفجر کند. این کار را هم می کند و انفجار خورشید نور را بر خرابه ها می تاباند. در مجموعه داستان های «رعد» نویسنده از جریان سیال ذهن با تعبیرهای بدیع استفاده کرده است و با زبانی ساده، چیزی میان عامیانه و فصیح، روایت خود را برای خواننده روایت کرده است. از دیگر داستانک های این کتاب «فراموشی»، «دروغ»، «روز شاد»، «شکست» و «گرسنگی» و...است.
کتاب رعد