نقل مکان از خانه ای تنگ و تاریک و پر از مورچه به یک خانه ویلایی بزرگ تنها گذاری نیست که خانواده از سر می گذراند. راوی، مرد جوان و حساس، از گردابی که در اطرافش به پا شده هاج و واج مانده است. تنها کاری که از او بر می آید این است که به کافه ای پناه ببرد که به جهان قدیم تعلق دارد و آن جا پیشخدمتی با خبر از سر درون تسکینش دهد. اعضای خانواده معادلات خود را تغییر می دهند و خواسته هایی دیگر می یابند، رشته های دیگری گره می خورند و رشته هایی از هم می گسلند و کشمکش خطرناکی آن پشت ها قوام می یابد...
کتاب قاچار قوچار