شفاف و بسیار جذاب.
درخشان ... این کتاب یک روش شگفت انگیز و جذاب دارد و تصوری است دوباره از اینکه ما چه نوع موجوداتی هستیم.
شریل شیلتز همواره احساس می کند مدام در حال افتادن است و چون احساس می کند در حال افتادن است، می افتد. وقتی بدون کمک از جا بلند می شود، در چند لحظه، به نظر می رسد که انگار بر روی پرتگاهی ایستاده و در شرف سقوط است. اول سرش لقوه می گیرد و به یک سمت می چرخد و بعد دست هایش را باز می کند تا تعادلش را حفظ کند. خیلی سریع کل بدنش پی در پی به سمت جلو و عقب تکان می خورد، قبل از این که تعادلش را از دست بدهد، در آن لحظه که با آشفتگی در نوسان است، شبیه به بندبازی بر روی طنابی بار یک به نظر می رسد، تنها فرقش این است که جفت پاهایش با فاصله از هم و محکم بر روی زمین قرار دارند. به نظر نمی رسید تنها از افتادن بترسد، انگار ترسش بیشتر از هل داده شدن است. به او می گویم: "تو شبیه به کسی هستی که داره روی پل تلو تلو می خوره." او پاسخ می دهد: "آره، احساس می کنم که در حال پریدن هستم، حتی اگه نخوام بپرم."