1. خانه
  2. /
  3. کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری

کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری

نویسنده: ام لاینس
3.8 از 1 رأی

کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری

You Can't Make Me Go To Witch School!
انتشارات: هوپا
٪15
195000
165750
معرفی کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری
"زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری" داستانی مفرح و شاد برای تمام کودکان چست و چابک است که می خواهند خوش بگذرانند و کمی هم از جادو و جنبل بشنوند. " ام لاینس" در این رمان جذاب، قصه ی دیزی وارت را نوشته است که مجبور شده کاری را انجام بدهد که اصلا دوست نمی دارد. هر بچه ای می تواند با شرایطی که دیزی در آن گیر کرده ارتباط برقرار کند اما باید دید همه ی آن ها دل و جرات دیزی را دارند تا مدام در برابر قوانینی که بزرگترها برای کنترل زندگی او وضع می کنند، ایستادگی کنند؟ همچنانکه دیزی تلاش می کند تا به آن ها بفهماند او به عنوان یک بازیگر نمایش نامه های شکسپیر انسان موفق تری است و اصلا آن طور که می گویند یک جادوگر نیست، ماجراهای مختلفی برایش رقم می خورد. او یک عالمه دوست عالی پیدا می کند و به کمک آن ها رازهای قلعه ی وزغی را کشف کرده و چیزهای مختلفی را نظیر خوابیدن در دیگ تخت خوابی تجربه می کند.
شخصیت اصلی داستان "زورکی نمی روم به مدرسه ی جادوگری" به قلم "ام لاینس"، دختری است با ذهن درخشان و بسیار زیرک و هوشمند که دیالوگ های تک خطی جالبی از سخنان شکسپیر ارائه می کند؛ هرچند که این دیالوگ ها به خوبی تغییر یافته اند تا متناسب با شرایطی که دیزی در آن قرار دارد، بیان شوند و منظور او را برسانند. خلاصه که این دختر زبر و زرنگ بالاخره با اخم و تخم راهی مدرسه ی جادوگری می شود و آنجا دوستانی را پیدا می کند که به خوبی از او حمایت می کنند.
درباره ام لاینس
درباره ام لاینس
ام لاینس نویسنده ی بریتانیایی مجموعه کتاب های مدرسه ی جادوگری است.
قسمت هایی از کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری

اسم من دیزی وارت است و فعلا حالم گرفته است. مامان بزرگم دارد من را به زور می برد توی قلعه وزغی، مدرسه جادوگرها؛ با اینکه من اصلا اصلا اصلا جادوگر نیستم و بازیگرم. مامان بزرگ با دسته جاروی هلم می دهد به طرف پله های مدرسه. او جادوگری قدیمی است با شنل و کلاه سیاه. اگر حرفش را گوش نکنی جوش می آورد. با وجود این تپلی و شیرین است. مثل یک کپه بالش که لباس پوشیده باشد. من نه چاقم نه لاغر مردنی. معمولی ام. مامان بزرگ می گوید قیافه ام از آن قیافه هاست که آدم ها بهش لبخند می زنند. یعنی خوب است. می گوید چشم سبزم او را یاد دم نوش گزنه می اندازد که خیلی دوست دارد. ولی موهایم روی اعصاب است. عین بوته تمشکی که قهوه ای شاه بلوطی باشد.

مقالات مرتبط با کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب زورکی نمی روم به مدرسه جادوگری"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

این کتاب بینظیره من جلد ۱و ۲ رو خوندم منتظرم جلد ۳ ترجمه بشه وبخرمش حتی بقیمت ۱۰ ملیون تومان

1403/03/28 | توسطکاربر سایت
1
|

ملیک کتاب

1401/06/05 | توسطکاربر سایت
0
|

من این کتاب رو از کتابخانه برداشتم و خیلی زیباست فقط اخرش یکم غر قاطی میشه ولی خیلی هیجانی و عالی بود و من الان دنبال جلد دوم مش هستم

1400/09/12 | توسطکاربر سایت
2
|