از سه پیامبر جهان مدرن (نیچه، مارکس و فروید) که جهان پس از ظهور آنان چونان گذشته نبود، تأثیر نیچه نه تنها عمیق تر که در امتداد تاریخ پایاتر شد. این ادعا گزافه نبود که: «آنگاه که آرزومند عروجید به بالا می نگرید و من فرو می نگرم - زیرا عروج کرده ام.»(۱) گویی ایستاده بر فراز بلندترین کوه، افق آینده ی جهانی را می نگریست که به نیشتر اندیشه اش زیر و زبر و برای آفرینش ارزش های جدید آماده شده بود. فریاد خدا مرده است نیز بیش ازآنکه ندایی صرفا نیست انگارانه باشد، شیپور بیدارباش دنیای مدرن بود، پیغام کردن «از پس پیغام به هزار آوا، که دل از آسمان بردار که وحی از خاک می رسد.»(۲)
بسیاری از افراد اعتقاد دارند که برای شروع درک نگرش های گاها متضاد «فردریش نیچه»، مخاطبین باید آثار او را از ابتدا تا انتها به ترتیب زمان انتشار مطالعه کنند
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
نیچه معتقد بود که اصلی ترین کارکرد فلسفه، آموختن یک چیز به انسان است: «چگونه به آن کسی که هستیم، تبدیل شویم.»