داستان کتاب حاضر بستری تاریخی دارد و ماجرای آن با بررسی اسناد و مدارکی مستند روایت شده، اما به ناچار شخصیت هایی خیالی به آن پیوسته و گاه تخیل نویسنده نیز در آن دخیل شده است. ماجرا از بهمن ماه سال هزار و سیصد و بیست و هفت آغاز می شود و ضمن به تصویر کشیدن روزگار پریدخت، دردانه پدربزرگ، دختر جوانی که قرار است به زودی جشن ازدواجش با عماد، گل سر سبد فامیل، برگزار شود و آن چه که بر او می گذرد، اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران را به نمایش می گذارد. درست هنگامی که پریدخت برای گرفتن سفارش های خانواده به خیاطی موسیو رفته، ناگهان سکوت روز جمعه در هم می شکند و جمعیتی عظیم در خیابان ها در حال دویدن به یکدیگر طعنه می زنند، گویا شاه را در دانشگاه ترور کرده اند واین هیاهو حاصل همین اتفاق است. و اما حالا خبری از عماد نیست، عمادی که قرار بوده سری به دانشگاه بزند!
درباره بیتا نگهبان
بیتا نگهبان هستم متولد شیراز سال 1356. در رشته اقتصاد تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کردهام و در حال حاضر کارشناس امور بانکی میباشم. حاصل سیزده سال زندگی مشترکم، همراهی همسری مهربان و فهیم و دو فرزند پسر و دختر است.