دکتر لیپتون یک نابغه است. اکتشافات مهم او به ما ابزاری برای بازیابی حاکمیت بر زندگی خود می دهد. من این کتاب را به هر کسی که آماده و مایل به پذیرفتن مسئولیت کامل خود و سرنوشت سیاره ما باشد ، توصیه می کنم.
تحقیقات انقلابی دکتر لیپتون ارتباطات از دست رفته بین زیست شناسی ، روانشناسی و معنویت را کشف کرده است. اگر می خواهید به عمیق ترین اسرار زندگی پی ببرید ، این یکی از مهمترین کتابهایی است که می خوانید.
در آن ترم برای بار چهارم، دانشجویان کلافه داشتند به یک پروفسور جدید گوش می کردند. من به طور خلاصه سوابق خودم را برای آنها توضیح دادم و انتظارات خودم را در این ترم از آنها بیان کردم. من به صراحت گفتم که اگر چه ما در یک کشور خارجی هستیم، اما قرار نیست توقع من از آنها نسبت به دانشجویانی که در اویسکانسین، داشتم کمتر باشد. آنها هم قطعا چنین چیزی نمی خواستند، زیرا برای پذیرفته شدن به عنوان پزشک رسمی باید همان امتحانات را می گذراندند و فرقی نمی کرد که در کجا به دانشگاه پزشکی رفته باشند. سپس اوراق امتحانی را از کیفم بیرون آوردم و به دانشجویان گفتم که قرار است یک آزمون ارزیابی از آنها بگیرم. نیم ترم گذشته بود و من انتظار داشتم که حداقل با نیمی از مطالب آن ترم آشنایی داشته باشند.
بالاخره، آن دوره بافت شناسی پرنشاط ترین و بهترین دوره در فعالیت آکادمیک من شد. من که می توانستم دوره را بر اساس تمایل خودم تدریس کنم سراغ یک روش جدید برای پوشش دادن تمام مطالب رفتم، رویکردی که سالهای سال در ذهنم بود. من شیفته این ایده شده بودم که سلول ها را به عنوان انسان های مینیاتوری در نظر بگیرم تا درک فیزیولوژی و رفتار آنها ساده تر شود. همین طور که به دنبال ساختار تازه ای برای تدریس می گشتم، به شدت هیجان زده بودم. ایده همپوشانی بیولوژیکی بین سلول و انسان، الهاماتی را که در دوران کودکی در مورد مسائل علمی داشتم درباره زنده کرد.
به طور خیلی مختصر و مفید نویسنده میخواد به خواننده بگه که انسانها همیشه قربانی ژن هاشون نیستند. و حدودا میشه گفت انسان سرنوشتش پنجاه درصد مرتبط با نوع ژنهای به ارث برده شه و پنجاه درصد به عوامل محیطی (تغذیه، استرس، احساسات فرد و ...) بستگی داره. البته این پنجاه درصد رو بنده خودم طبق مطالعات کلیم از کتابهای دیگه گفتم و نویسنده از درصد استفاده نمیکنه. ولی عوامل محیطی رو خیلی مهم و تاثیرگذار میدونه که سرنوشت بیان ژن رو مشخص میکنه. نویسنده اول اومده به گذشته خودش پرداخته که چطور شد وارد حوزه سلول شناسی شده و بعد به تاثیر عوامل محیطی میپردازه و بعد اهمیت غشایی سلولی رو توضیح میده که چطور به عنوان مغز سلول عمل میکنه و بعد وارد حوزههای دیگه مثل فیزیک و فیزیک کوانتوم میشه و این موضوع رو با دانستههای قبلیش (یعنی پزشکی و سلول و ژن شناسی) ادغام میکنه تا بگه باورهای ما بر روی عملکرد سلولهای ما تاثیر زیادی دارند و میتونن باعث تغییر در عملکرد سلول بشن که در درمان بعضی از بیماریها اهمیت بالایی دارن. و بعد به موضوع تربیت میپردازه و میگه ذهن ما در دورههای مختلف رشد به چه صورتی عمل میکنه و اینکه تربیت، نقش خیلی مهمی رو در باورهایی که فرد در ذهن نیمه خودآگاهش داره، ایفا میکنه و باید به این موضوع (نوع تربیت کودک) بهتر و بیشتر پرداخته بشه. در کل کتاب خوندنی و علمی بود و خوندنش خالی از لطف نیست. البته ناگفته نماند در أخر کتاب هم به طور خیلی گذری یه موضوع روح پرداخته. و نظرش رو نسبت به این موضوع بیان کرده.
فرقی ندارن فقط ترجمه توحیدی ارزان تره
سلام درحال حاضر اینجا من سه مدل کتاب میبینم تفاوتشان با هم چیه؟ کدوم باید بکیریم؟
کدوم کتاب مرجع و کامل هست ؟ تعداد صفحات کدوم واقعیه ؟ ۲۵۶ یا ۴۹۷ ۲۵۶ صفحه آیا خلاصه شده یا ۴۹۷ صفحه شاید توضیحات اضافه داره لطفا روشنگری بفرمایید .
متاسفانه دانش با عقاید شخصی و اشتباهی درهم شده ، صاحب اندیشه مهم نیست خود اندیشه مهم هست ، امروزه دانش شخصی شده اگر فلان دانشمند که بعضیها طرفدارش هستند چیزی بگه قبوله ولی اگه یه دانشمند دیگه ضد اون حرف بزنه قبول نیست ، پس در نهایت اندیشه مهمه اندیشه درست و حقیقی و قابل آزمایش
سلام. یکی از ترجمهها صفحاتش خیلی بیشتر از اون یکی هست چرا؟
این دوتا کتاب در واقع یک کتاب هست یا فرق دارند؟
یک کتاب زرد شبه علمی
قصد طرفداری بیخود ندارمولی چه مدرکی دارید که میگه این آقا یه شبه دانشمنده ؟ بگید من متوجه بشم چرا این آقا شبیه دانشمنده یا بیخودی براش تئوری درست میکنن.
خانم بنده رشته ام زیست شناسیه و این کتاب رو مطالعه کردم مطالبی که مطرح میکنه با عنوان اپی ژنتیک مقالات زیادی درموردش وجود داره که تائیدی بر حرفهای ایشون هست ما بخواهیم یا نه بدنمون از ذهن و افکارمون تاثیر میپذیره مـثال خیلی ساده اش وقتیکه شما به یه مادهی ترش فقط فکر میکنید و در عین حال بزاق دهانتون ترشح میشه...