کتاب شیروانی داغ

Shirvani Dagh
کد کتاب : 31092
شابک : 978-6007826867
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 63
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 25 اردیبهشت

معرفی کتاب شیروانی داغ اثر ایوب آقاخانی

"شیروانی داغ" نمایش نامه ای است به قلم "ایوب آقاخانی" که با اقتباس از نمایش نامه ی "گربه روی شیروانی داغ" از "تنسی ویلیامز" به رشته ی تحریر در آمده است و به کارگردانی خود "آقاخانی" روی صحنه هم رفته است.
داستانی که مخاطب، خود را با آن رو به رو می بیند، داستان جامعه ای خو گرفته به دروغ و ناراستی است. جهانی تهی از عشق که هیچ بهایی به احساسات آدمیزاد نمی دهد. شخصیت های نمایش هر یک در دامی اسیر شده اند که به دست خودشان بنا کرده اند. "بریک"، که شخصیت اصلی داستان است، با از دست دادن صمیمی ترین دوستش، سوگوار شده و اعتیاد به الکل دمار از روزگارش درآورده است. شخصیت او در حال از هم پاشیده شدن است و خودش کرخت و عاری از احساس در سراشیبی سقوط قرار گرفته. در مقابل او "مگی"، زنی است پر شر و شور که طراوت و شوق او برای زندگی، شاید ارمغانی فرادنیایی برای بازگشت "بریک" به زندگی باشد. "مگی" از تمام ذخیره ی اشتیاق و زنانگی خود استفاده می کند تا دوباره هیجان زندگی را به "بریک" برگرداند. اما این رنج که او خود را در آن شوریده و حیران کرده، آیا به ثمر می نشیند؟
آنچه در نمایش "شیروانی داغ"، این چنین "بریک" را می آزارد، حس حقیر بودن و کوچکی در جهان بزرگ می باشد. "بریک" از کوچک بودن و ناتوانی در انجام کاری در این دنیا، زجر می کشد. این حس بیهودگی او را افسرده کرده و از دست رفتن دوست صمیمی اش هم مزید بر علت شده است. باید دید در میان دنیای سردی که "شیروانی داغ" نام دارد، سرنوشت "بریک" و دیگر شخصیت های داستان چه خواهد بود.

کتاب شیروانی داغ

ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی متولد 1 آبان 1354 در تبریز بازیگر، کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون است.دارای مدرک تحصیلی کارشناس نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی 1378 و کارشناس ارشد نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس 1381.فعالیت خود را از سال 1373 وقتی 19 ساله بود بصورت کارآموز از رادیو شروع کرد و نمایش های رادیویی زیادی اجرا کرد ، او سپس در دانشگاه وار عرصه تئاتر شد.سال 1380 اولین نمایشنامه خود به نام دوئتی کوتاه برای پاییز ر...
قسمت هایی از کتاب شیروانی داغ (لذت متن)
تو درباره ی دروغ چی می دونی؟ من می تونم راجع بهش یه کتاب بنویسم. به اون همه دروغی که گفتم فکر کن. مگه تظاهر و ریاکاری دروغ نیست؟ تظاهر به چیزی که بهش اعتقاد نداری. همین مادرت. من فقط به دوست داشتنش تظاهر می کردم. تو تموم این چهل سال از خودش، از هیکلش، از صداش، از خنده های مزخرفش متنفر بودم. حتی وقتی کنارش می خوابیدم. یا تظاهر به دوست داشتن اون حرومزاده ها؛ گوپر و زنش و توله هاشون. از همه مهم تر، کلیسا، بریک. من به کلیسایی که از اول زندگی م دارم میر رم هم هیچ اعتقادی ندارم. اون هم دروغه. تو نمی خواد به من از دروغ بگی. من با دروغ زندگی کرده ام، تو چرا نتونی باهاش زندگی کنی؟ مجبوری این کار رو بکنی. تو زندگی چیزی غیر از دروغگویی وجود نداره، می فهمی، بچه؟