کتاب خانه تاماریس

How to Find Love in the Little Things
کد کتاب : 31220
مترجم :
شابک : 978-6226983099
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 392
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب خانه تاماریس اثر ویرژینی گریمالدی

به خانه تاماریس خوش آمدید. شما هنوز آن را نمی دانید، اما در اینجا خوشحال خواهید شد ...

جولیا فرار نمی کند. نه دقیقا. او فقط به یک استراحت از پاریس و مارک و همه چیزهای غم انگیزی که اخیرا در جریان است نیاز دارد. کمی زمان برای جمع کردن خودش

پیشنهاد کار مانند یک راه نجات بود. اما اکنون او با چمدان در دست به بیاریتز بازگشته است، او حتی نمی‌داند به چه چیزی فکر می‌کرد.

چیزی که جولیا هنوز نمی‌داند این است که شانس‌ها و پایان‌های خانه تاماریس بیش از آنچه که به چشم می‌آید وجود دارد. پشت درها، قلب های شکسته، رازهای مادام العمر، لمس عاشقانه و اشتیاق تزلزل ناپذیر برای زندگی نهفته است. و گاهی اوقات بعید ترین مکان ها و افرادی است که به شما کمک می کنند راه خود را پیدا کنید.

آنچه خوانندگان در مورد چگونگی یافتن عشق در چیزهای کوچک می گویند:

"ویرجینی گریمالدی قلب شما را تسخیر خواهد کرد"

"به ندرت پیش می آید که کتابی بتواند قلب شما را لمس کند، مرا بخنداند، من را به گریه بیاندازد. من نسخه های اضافی به عنوان هدیه خریده ام"

"این کتابی است که باید عاشقش شد"

"از درون احساس گرما و خوبی به من داد"

"شاد، دلگرم و کاملا نشاط آور"

"یک کتاب عالی برای تعطیلات"

کتاب خانه تاماریس

ویرژینی گریمالدی
ویرژینیگریمالدی نویسنده پرفروش فرانسوی (متولد 1977 ، جیروند ، فرانسه) در بوردو متولد شد وتا جایی که به یاد می آوردمی خواست نویسنده شود. او اولین رمان خود را در سن هشت سالگی در یک دفتر سبز با جداول ضرب در پشتش نوشت.
نکوداشت های کتاب خانه تاماریس
Heartwarming
دل نشین
Good Housekeeping

A charming mixture of happy and sad
ترکیبی جذاب از شادی و غم
Jaffareadstoo

قسمت هایی از کتاب خانه تاماریس (لذت متن)
پنج میز گرد توی سالن غذاخوری است و به اندازۀ کافی از هم فاصله دارند تا صندلی های چرخ دار و واکرها بدون زحمت از میانشان رفت وآمد کنند. دیروز گرگ برایم توضیح داد که پرسنل آسایشگاه به نوبت کارها را انجام می دهند. او گفت «توی تاماریس ‘همه فن حریف بودن’ کلمۀ کلیدیه». اگر مجبور نباشم کسی را بشویم، مشکلی ندارم. امروز، ایزابل و یک خانم قدکوتاه موبور بین سالمندها می چرخند و به بعضی از آن ها در غذا خوردن کمک می کنند. با اشارۀ گرگ، به سمت میزی می روم که باید متعلق به پرسنل باشد. یک بشقاب خالی منتظرم است. همین طور که افراد را به من معرفی می کند، پشت میز می نشینم. آن ماری را می شناسم، خانم مدیر، او بیش از حد درگیر بریدن سوسیس هایش به قطعات کوچک است که بتواند سلام کند، و با کسانی که تمام وقت آنجا کار می کنند آشنا می شوم: ژان پل، پزشک مسئول هماهنگی درمان ها؛ سارا، یکی از بهیاران؛ لورا، فیزیوتراپیست؛ موسی، پرستار؛ استفانی، منشی بخش اداری.