کتاب «ملتهایی بدون ملیگرایی» به قلم ژولیا کریستوا، درصدد است تا به موضوع ناسیونالیسم و تأثیرات مختلف آن بر جامعه بپردازد. این کتاب که در سال 1993 منتشر شد، با هدف گسترش فرهنگ مدارا در جهانی مملو از نژادپرستی و بیگانههراسی به چاپ رسید. کریستوا، فیلسوف، روانکاو و رماننویس بلغاری-فرانسوی، بهدلیل رویکرد میانرشتهای خود در موضوعاتی مانند زبان، روانکاوی و سیاست شناختهشده است. او در کتاب «ملتهای بدون ملیگرایی»، به ظهور گروههای نئونازی در آلمان و اروپای شرقی و ادامه محبوبیت جبهه ملی در فرانسه پرداخته است. او همچنین خاستگاه دولت-ملت را بررسی میکند تا ماهیت ناسیونالیسم و شکلهای مختلف آن را در طول قرنها به مخاطبانش نشان دهد. تز اصلی کریستوا در این کتاب این است که غیریت - چه قومی، مذهبی، اجتماعی یا سیاسی - باید درک و پذیرفته شود تا هماهنگی اجتماعی تضمین گردد. او استدلال میکند که مفهوم دولت-ملت اغلب برای طرد و سرکوب استفاده شده است و در این راستا، او خواستار بازتعریف مفهوم هویت ملی است، به نحوی که فراگیر و البته مبتنیبر مرادا باشد. میتوان گفت که عنصر کلیدی در بحث کریستوا ارجاع به مونتسکیو است. به عقیدۀ کریستوا، مفهوم بدن اجتماعی مونتسکیو، بهعنوان سلسلهمراتب تضمین شده حقوق خصوصی، میتواند کلید اشتراکی بین ملل مختلف باشد و چارچوبی را برای جامعهای فراهم کند که به حقوق فردی تمام افراد جهان احترام بگذارد و در عینحال، حس تعلق به ملیت را تقویت کند. علاوهبر این، این کتاب موضوعات مختلف دیگری مانند پیوندهای بین روانکاوی و ملیگرایی و ماهیت تاریخی هویت ملی فرانسه را نیز مورد پوشش خود قرار داده است. کریستوا همچنین در مورد ایدههای شارل دوگل درمورد ملت و دیدگاه او برای یک اروپای متحد بررسیهایی انجام داده است. میتوان گفت که این کتاب، فراخوانی پرشور برای بازنگری در نحوهی نگرش ما به هویت ملی و برای شکل دادن به جامعهای مبتنیبر احترام، درک و ارزشهای مشترک است.
کتاب ملت هایی بدون ملی گرایی