کتاب داستان دسپرو یک عشق موشانه

The Tale of Despereaux
کد کتاب : 75251
مترجم :
شابک : 978-9643137519
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 222
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

موش کوچولو
The Tale of Despereaux
کد کتاب : 326
مترجم :
شابک : 978-600-353-258-8
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2004
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب موش کوچولو اثر کیت دی کامیلو

موشی شجاع، یک موش صحرایی طماع، دخترکی خدمتکار و آرزومند، و شاهزاده ای به نام پی در این رمان از کیت دی کامیلو گرد هم آمده اند و داستانی فوق العاده را خلق کرده اند. رمان موش کوچولو، پر است از شخصیت هایی جذاب و دوست داشتنی: دسپرو تیلینگ، موشی است که به موسیقی، داستان ها و البته شاهزاده ای به نام پی عشق می ورزد. روسکورو، موش دیگری است که در تاریکی زندگی می کند و رویای جهانی پرنور و روشن را در سر می پروراند. میگری سو، دختری خدمتکار و با بهره ی هوشی نه چندان بالا است که آرزویی ساده اما غیرممکن دارد. این سه شخصیت، پا به مسیری می گذارند که آن ها را تا اعماق سیاهچالی ترسناک، بر فراز قلعه ای پر زرق و برق و درنهایت، به درون زندگی یکدیگر می برد. بعد از آن چه می شود؟ همانطور که دی کامیلو خواهد گفت: «مخاطب کتاب، سرنوشتت این است که خودت بفهمی!»

کتاب موش کوچولو


ویژگی های کتاب موش کوچولو

نامزد جایزه میثوپوییک

برنده ی جایزه ی نشان نیوبری سال 2004

کیت دی کامیلو
کیت دی کامیلو، زاده ی ۲۵ مارس ۱۹۶۴ در فیلادلفیا، نویسنده ی اهل ایالات متحده امریکا است که اکثر آثارش از جمله ببر خیزان، جوایز متعددی را کسب کرده است. از سومین رمان دی کاملیو یعنی افسانه دسپراکس، انیمیشنی به همین نام ساخته شده است.او در فیلادلفیای پنسیلوانیا متولد و در کلرمونت فلوریدا بزرگ شد و در حال حاضر در مینیاپولیس مینه سوتا زندگی می کند. وی هم برای کودکان و هم بزرگسالان می نویسد و دوست دارد خود را یک قصه گو بخواند.
نکوداشت های کتاب موش کوچولو
A terrific, bravura performance.
اثری بزرگ و شجاعانه.
New York Times New York Times

A superbly suspenseful tale.
داستانی باتعلیق فوق العاده.
Barnes & Noble

Entertaining and heartening.
سرگرم کننده و دلربا.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب موش کوچولو (لذت متن)
لباس شاهدخت پر از پولک هایی بود که می درخشیدند و به موش سیاهچال چشمک می زدند. به علاوه وقتی می خندید که اغلب می خندید، انگار هر چه در اطرافش بود روشن تر به نظر می آمد.

آخرین فرزند پدر و مادر خود و تنها موشی که به هنگام تولد و در میان آن همه بچه موش، زنده به دنیا آمد. همین که زایمان به پایان رسید، موش مادر، خسته گفت: «بچه هایم کو؟ بچه هایم را نشانم بده.» موش پدر، موش کوچولویی را بالا گرفت و گفت: «فقط همین یکی است. بقیه مرده اند.»

برای خودم داستانی تعریف خواهم کرد. کمی روشنایی درست خواهم کرد. بگذار ببینم. داستان این طور شروع خواهد شد. یکی بود یکی نبود. بله. یکی بود یکی نبود. موش خیلی خیلی کوچکی بود. فوق العاده کوچک. یک شاهدخت آدمیزاد و بسیار زیبا هم بود که اسمش را پی گذاشته بودند.