ژانویه ی هر سال، مدال نیوبری به «نویسنده ای که برجسته ترین خلق را در ادبیات کودک آمریکا» رقم زده، اهدا می شود. اما مدال نیوبری چیست؟ این مدال توسط «انجمن خدمات کتابخانه ای برای کودکان» (ALSC) که بخشی از «انجمن کتابخانه های آمریکا» (American Library Association یا ALA) است به نویسنده ی خوش ایده ی سال گذشته اعطا می شود. به این معنی که اعضای هیأت انتخاب، کتاب هایی را که سال پیش منتشر شده، مطالعه می کنند؛ یعنی کتاب برنده ی سال 2017 باید در سال 2016 چاپ شده باشد.
پدر ادبیات کودک
جایزه ی نیوبری به افتخار «جان نیوبری» که به او لقب «پدر ادبیات کودک» را داده اند، نام گذاری شده است. آقای نیوبری در سال 1713 در انگلستان متولد شد. او در 16 سالگی، کارآموز چاپخانه ای بود که توسط «ویلیام آیرز» و بعدها «ویلیام کارنان» اداره می شد. وقتی «کارنان» درگذشت، شغل او به برادرش و جان نیوبری واگذار شد. در سال 1743، آقای نیوبری، خانواده و کارش را به لندن انتقال داد و فروشگاهی باز کرد. نیوبری در آن جا، همزمان که به چاپ کتاب برای مخاطب بزرگسال مشغول بود، تصمیم گرفت ادبیات کودک را نیز گسترش دهد.
کتابچه ی جیبی قشنگ
دنیایی را بدون ادبیات کودک مجسم کنید. تقریباً غیرممکن است. نه؟ در سال های اخیر، بازار فروش کتاب های کودک رشد چشمگیری داشته است. اما در دوره ای که نیوبری زندگی می کرد، ایده ی بازاریابی برای کتاب هایی مخصوص کودکان، نسبتاً جدید بود. در آن زمان، قصه های انجیل و داستان های اخلاقی رواج داشتند. این داستان های تعلیمی به منظور آموزش بچه ها نوشته می شدند و در آن ها خبری از سرگرمی نبود؛ از این رو در علاقه مند کردن بچه ها به ادبیات، موفقیت چندانی نصیبشان نمی شد.
در سال 1744، نیوبری «کتابچه ی جیبی قشنگ» (A Pretty Little Pocket Book) را منتشر کرد. این کتاب به عنوان نخستین کتاب «مدرن» برای کودکان در نظر گرفته می شود. در این کتاب، حروف الفبا به صورتی شعرگونه و آهنگین به کار رفته بودند و بر مبنای این که خریدار کتاب پسر است یا دختر، به هنگام خرید به او توپ یا بالشتک هدیه داده می شد. این ایده ی بازاریابی در آن دوره، بسیار هوشمندانه بود و در انگلستان، طرفداران زیادی به دست آورد. قیمت این کتاب فقط شش پِنس بود، قطع کوچکی داشت و با سایه روشن های چشم نوازی نقاشی شده بود.
نقشی نو بر لوح سفید کودکان
اگر بخواهیم از دو مرد با اسامی یکسان نام ببریم که مستقیم و غیر مستقیم، نقش مهمی در زندگی کودکان داشته اند، از نام دو «جان» نمی توان به سادگی گذشت: «جان نیوبری» و «جان لاک».
برخی از نظریه پردازان معتقدند منبع الهام نیوبری در نوآوری هایش برای کودکان، نظریات «جان لاک» (بنیان گذار فلسفه ی تجربی جدید) بود. جان لاک، کودکان را «موجوداتی عاقل» می دانست و معتقد بود آن ها می توانند حروف را از طریق بازی یاد بگیرند. این فیلسوف در نظریه ی «لوح سفید»، ذهن انسان را در بدو تولد به لوحی سفید تشبیه کرده بود و باور داشت ذهن، به تدریج از طریق تجربه و احساس، دارای تصورات می شود. بنابراین، شکل گیری کتاب های تصویری برای کودکان تا حد زیادی مدیون آرای «لاک» است.
صفحه ای از «کتابچه ی جیبی قشنگ» اثر جان نیوبری
اگر امروزه به سراغ کتاب های نیوبری برویم، آن ها نیز تا حد زیادی «تعلیمی» به نظر می آیند. اما کتاب های او چه تفاوتی با آثار اخلاقی-آموزشی پیشین داشتند؟ کتاب های نیوبری، به جای آموزش مستقیم، «سرگرمی» را به کتاب های کودک افزودند. برخی از این کتاب ها، بچه های یتیمی را به تصویر می کشیدند که از طریق تشخیص خوبی از بدی، راه خود را به سوی موفقیت در بزرگسالی باز می کردند. به نظرتان آشنا نیست؟ این همان راهی است که چند صد سال بعد، «هری پاتر» در آن قدم می گذارد!
دگرگونی در بازار نشر کتاب کودک
حدوداً یک پنجم از کتاب های منتشر شده توسط «جان نیوبری» به کودکان اختصاص داشت که در آن دوره، بی سابقه بود. او رمان ها و مجلات مربوط به کودکان را نیز در زمره ی انتشاراتش به حساب می آورد. همین اقدامات بزرگ بود که برای نیوبری لقب «پدر ادبیات کودک» را به ارمغان آورد. وقتی جان نیوبری در سال 1767 در گذشت، میراثی بی نظیر برای ادبیات کودک بر جای گذاشت. او همان معماری بود که خشت اول را درست بر جای نهاد تا دیوار ادبیات کودک تا ثریا کج نرود.
جایزه ی نیوبری
در سال 1922، جایزه ی نیوبری به منظور بزرگداشت جان نیوبری، بنیان گذاشته شد. این جایزه، سالانه از برجسته ترین نویسندگان آمریکایی در حوزه ی کتاب کودک تقدیر می کند. اما چرا این جایزه تا این حد مهم است؟
جایزه ی نیوبری از اولین جوایز ادبیات کودک در دنیا بوده و همواره سعی داشته شایسته ترین ها را برگزیند. داوری کتاب ها را «انجمن کتابخانه های آمریکا» به عهده دارد. مدال نیوبری، گل سر سبد است و هر سال، تنها یک نویسنده، موفق به دریافت این مدال می شود. اما کمیته هایی که کتاب ها را داوری می کنند، لیستی از کتاب های تقدیر شده نیز ارائه می دهند که با نشان افتخار (Newbery Honor) مشخص می شوند.
شما برنده ی مدال نیوبری هستید
مدال نیوبری چه تأثیری در زندگی برندگان آن داشته است؟ با ما همراه شوید تا ببینیم چند تن از برندگان این جایزه ی بزرگ درباره ی زندگی شان بعد از دریافت مدال نیوبری چه می گویند.
«جک گانتوس» نویسنده ی «بن بست نورولت»- مدال نیوبری سال 2012
گانتوس می گوید:
بعد از این که جایزه ی نیوبری را گرفتم، از یکی از برندگان سابق جایزه (که دو بار نیوبری گرفته بود) ایمیلی دریافت کردم که می گفت: "به خانه خوش آمدی." پس، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که به خانه ی مخصوصی وارد شده ام. خانه ای که نویسندگان خوش قریحه و برنده ی جوایز متعدد، عضو آن هستند. حالا دوست دارم درباره ی این خانه بیشتر بدانم. می خواهم ببینم از پسر جدید این خانه چگونه استقبال می شود.
«بالاخره مدرسه تمام شد. من روی میز پیک نیک توی حیاط پشتی ایستاده بودم و داشتم برای گذراندن تعطیلات تابستانی عالی ام آماده می شدم که سر و کلهی مادرم پیدا شد و همه چیز را خراب کرد.از کتاب «بن بست نورولت»
خالق «بن بست نورولت» می گوید:
بلافاصله بعد از تحویل «بن بست نورولت» به ناشر، کتاب جدیدی را شروع کردم. درست پیش از این که برنده ی نیوبری اعلام شود، سخت مشغول کتاب بعدی بودم. اما بعد از بردن نیوبری، کتاب جدید به خواب زمستانی فرو رفت چرا که با بردن این جایزه، تورها و رویدادهای زیادی شروع شد. برای همین، وقتی کتاب را از خواب نازش بیدار کردم، باید از اول شروعش می کردم! البته باید بگویم که احساس فشار نمی کنم. فقط سعی می کنم به هدف بزرگی که می گذارم، برسم.
جک گانتوس در پاسخ به این سؤال که: «آیا خود را مجبور می بینید که اثر بعدی را هر طور که شده به پای این کتاب جایزه برده برسانید؟» پاسخ داد:
ممکن است برای مدتی به این دام بیفتم که یک چیز را بر حسب عادت، بارها و بارها بنویسم و از ریسک های خلاقانه ای که مرا به مسیرهای ناشناخته هدایت می کنند، دور شوم اما این جایزه باعث نمی شود جا بزنم. دلیل نمی شود چون این کتاب جایزه گرفته، آثار قبلی ام کم کیفیت باشند. فکر می کنم جایزه ی نیوبری باعث شد «بن بست نورولت» و دستاوردهایم در نوشتن شناخته شوند. این جایزه به من می گوید که در مسیرم باقی بمانم و همین کار را هم خواهم کرد.
«کلر وندرپول» نویسنده ی «ماه بر فراز مانیفست»- مدال نیوبری سال 2011
زندگی کلر وندرپول بعد از بردن جایزه ی نیوبری چه تغییری کرده است؟ او به این سؤال این گونه پاسخ می دهد:
چیزهای مهم و بزرگ مثل زندگی خانوادگی و اموری که به فرزاندانم اختصاص دارد، مثل قدیم ثابت باقی مانده و این چیز خوبی است. اما زندگی کاری ام به طرز چشمگیری تغییر کرده است. برنده شدنم باعث شده افراد زیادی من و کتابم را بشناسند. این جایزه، فرصت های فوق العاده ای را برایم فراهم آورده است. برای سخنرانی در مدارس و کنفرانس های ادبی در کتابخانه ها دعوت می شوم و این بخش هیجان انگیزی از زندگی کاری ام شده است. از این رخداد و به خصوص برای این که اولین کتابم این جایزه را گرفته، عمیقاً شکرگزارم و همچنان از فکر کردن به آن، حیرت زده می شوم!
تکان های قطار برایم مثل گهواره شده بود. چشم هایم را به روی حومه ی غبارآلود شهر بستم و سعی کردم تابلوی شهر را، با حروف آبی درشت، به همان شکلی تصور کنم که در داستان ها شنیده بودم. مانیفست: شهری با گذشته ای درخشان و آیندهای روشن.از کتاب «ماه بر فراز مانیفست»
به عنوان نویسنده ای تازه کار، کلر وندرپول که با کتاب اولش «ماه بر فراز مانیفست» شاهکاری را روانه ی دنیای ادبیات کودک و نوجوان کرده، از تصور کتاب بعدی، ترس وجودش را فرا می گیرد. او می گوید:
خوشبختانه، پیش از این که برنده ی جایزه ی نیوبری مشخص شود، کتاب دومم را شروع کرده و حسابی در داستانش عمیق شده بودم. اگر این اتفاق نمی افتاد، نمی توانم تصور کنم آغاز کتاب بعدی چطور ممکن می شد. حالا که کتاب اولم جایزه برده، از این که با کتاب بعدی ام چه برخوردی خواهد شد، می ترسم. می توانم این احساس را با حس مادری مقایسه کنم که فرزند دومش را باردار است و از خود می پرسد چگونه می توانم او را به همان اندازه دوست داشته باشم؟ اما به عنوان یک نویسنده، باید کارت را انجام دهی و به نوشته ات اعتماد کنی؛ باید به فرآیند، اعتماد کنی. باید انتظارات را کنار بگذارم و بر ترسم غلبه کنم.
این نویسنده ی خوش ذوق، بهترین نصیحت را از ویراستارش شنیده است:
صرف نظر از این که قبلاً چه چیزهایی نوشتی یا چه جوایزی بردی، کتاب جدید به معنی شخصیت های جدید است. این شخصیت های جدید از کتاب های دیگر و جوایز قبلی ات چیزی نمی دانند.
از دیگر تأثیرات جایزه ی نیوبری بر زندگی این بانوی نویسنده، فعالیت های سازمانی اوست. وندرپول در این باره می گوید:
حس می کنم در حال حاضر سه شغل دارم: مادر بودن، نوشتن، و سخنرانی و سفر کردن.
«ربکا استید» نویسنده ی «وقتی به من می رسی»- مدال نیوبری سال 2010
«ربکا استید» از نظر حرفه ای، دریافت جایزه ی نیوبری را خبر خیلی خوبی برای یک نویسنده می داند. او درباره ی این جایزه می گوید:
از نظر شغلی، بردن جایزه ی نیوبری برای نویسنده، هویتی فراهم می کند که او را هم تراز با افراد با استعداد قرار می دهد. اما این جایزه، تأثیر چندانی بر زندگی شخصی ام نداشته است. چرا که خانواده و دوستان، با این چیزها تحت تأثیر قرار نمی گیرند. آن ها کسانی هستند که از همان ابتدای کار، حمایتم می کردند و پشتیبانی شان در ازای جایزه نیست. البته وقتی نویسنده هستی، مرز میان زندگی شغلی و زندگی شخصی ات کم رنگ است. کار من به نوعی شخصی است، پس شادی ناشی از کارم هم شخصی است.
استید که برای کتاب «وقتی به من می رسی» برنده ی مدال نیوبری شده است، از یکی از مهمترین ترس هایش به عنوان یک نویسنده می گوید: ترس از صحبت کردن در مقابل جمع!
با وجود این که این نویسنده ی توانا، قبلاً به دلیل شغل وکالت، همواره در حال صحبت کردن بوده، اما پس از انتشار اولین کتابش به این نتیجه می رسد که سخنرانی درباره ی نوشتن اصلاً برایش راحت نیست. او می گوید:
شب قبل از سخنرانی در مدارس، از اضطراب بیدار می ماندم! اگر می خواهید بر این ترس غلبه کنید، نیوبری را پیشنهاد می کنم.
«نیل گیمن» نویسنده ی «کتاب گورستان»- مدال نیوبری سال 2009
نیل گیمن بزرگترین تغییر را پس از بردن جایزه ی نیوبری به نام خودش ثبت کرده: ازدواج!
او می گوید:
واقعیتش را بخواهید، چیز زیادی تغییر نکرده. یکی دو سال عنوان «برنده ی نیوبری» به اسمم چسبیده بود که پس از مدتی کم کم به فراموشی سپرده شد. حالا می دانم پس از مرگم، چه عنوانی در کنار اسمم در نیویورک تایمز چاپ می شود: نیل گیمن، برنده ی جایزه ی نیوبری!
گیمن به «کتاب گورستان» خیلی افتخار می کند چرا که برای نوشتن آن 20 سال صبر کرده است. او درباره ی این صبر ایوب وار این چنین می گوید:
ایده ی داستان به حد کافی خوب بود ولی به مدت 20 سال حس می کردم برای نوشتن آن هنوز به اندازه ی کافی نویسنده ی خوبی نیستم.
کتاب گورستان این گونه آغاز می شود:
دستی در تاریکی خنجری را گرفته بود. خنجر دسته ای از استخوان سیاه صیقلی داشت و تیغه ای بهتر و بُرنده تر از هر تیغی. اگر به بدن کسی فرو می رفت شخص تا مدتی حس نمی کرد جایی از بدنش بریده شده است. خنجر هر آن چه را که برای انجامش به آن خانه آورده شده بود انجام داده و حالا دسته و تیغه اش خیس بود. لایِ در خیابان هنوز باز بود و خنجر و مردی که آن را در اختیار داشت از همان جا به داخل خانه آمده بودند و باریکه هایی از مه شبانه پیچ و تاب می خورد و از لای درِ باز به داخل می خزید.
گیمن درباره ی مدال نیوبری می گوید:
هیچ چیزی را به یاد ندارم که به اندازه ی نیوبری هیاهو به پا کند. لحظه ای که برنده اعلام شد، جنون دنیا را فرا گرفت. هر روزنامه ای در آمریکا می خواست تلفنی با من مصاحبه کند. تا دقیقه ای که برای رفتن به برنامه ای تلویزیونی در نیویورک سوار هواپیما شدم، در حال صحبت با تلفن بودم! احساس می کردم دنیا از فرط عشق و جنون در حال انفجار است.
و اما مثل دیگر نویسندگان، نیل گیمن از سختی های نوشتن بعد از بردن جایزه می گوید:
هر بار که جایزه می بری، فرقی نمی کند که جایزه ی «هوگو»، «نیوبری»، «نبیولا» یا «برام استوکر» باشد، رو به رو شدن با کاغذ سفید برای نوشتن داستان جدید سخت می شود. البته حتی وقتی جایزه نبردی هم شروع هر داستان به خودی خود کار سختی است. باید دوباره به نوشتن برگردی.
اما، برندگان جایزه ی نیوبری به این نویسندگان خلاصه نمی شوند. کتاب های برنده ی مدال نیوبری و برندگان نشان افتخار این جایزه در ایران کتاب جمع آوری شده اند. با اسامی برخی از این کتاب ها آشنا شوید:
«دختری که ماه را نوشید»، «فلورا و اولیس»، «ایوان منحصربه فرد»، «نیروی برتر لاکی»، «موش کوچولو»، «تابستان دیوانه»، «جنگی که نجاتم داد»، «چشم انداز شنبه ها»، «ستاره ها را بشمار»، «سفر دریایی لی لی»، «نامو دختر آفریقا» و ...
خواندن هر داستانی که خوب نوشته شده باشد، عالی است و جایزه ی «نیوبری» خوب بودنِ داستان را تضمین می کند. پس اگر تا به حال سراغ ادبیات کودک و نوجوان نرفته اید، بهترین شروع ممکن، انتخاب کتاب از میان برندگان این جایزه است. فراموش نکنید که داستان های برنده ی نیوبری، پیر و جوان نمی شناسند.