کتاب چشم انداز شنبه ها

The View from Saturday
کد کتاب : 406
مترجم :
شابک : 978-600-296-188-4
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 276
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1996
نوع جلد : جلد نرم
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی نیوبری سال 1997

معرفی کتاب چشم انداز شنبه ها اثر ای ال کونینزبرگ

خانم بولینسکی چگونه تیم بولینگ پایه ی ششم را انتخاب کرد؟ او برای این سوال، چندین جواب دارد. اما آیا این جواب ها واقعیت دارند؟ او واقعا چگونه نواه، نادیا، اتان و جولیان را انتخاب کرد؟ خانم اولینسکی که پس از مصدومیت در حادثه ی رانندگی، دوباره تدریس را آغاز کرده، درمی یابد که تیم بولینگ مدرسه، راه حل یافتن اعتماد به نفس و موفقیت برای اوست. اما چیزی که حداقل در ابتدا نمی دانست این بود که اعضای تیمش بهتر از خودش می دانند که چرا برای این تیم انتخاب شده اند. رمان چشم انداز شنبه ها، ماجرای یک تیم، کلاس، مدرسه و مجموعه ای از مسابقات است که در بخش های کوتاهی روایت می شود و هر بخش، به یکی از اعضای تیم می پردازد. این بخش های داستانی، سوالات مهمی مطرح و جواب های شگفت آوری نیز ارائه می کنند.

کتاب چشم انداز شنبه ها

ای ال کونینزبرگ
الین لوبل کونینزبرگ، زاده ی 10 فوریه ی 1930 و درگذشته ی 19 آوریل 2013، نویسنده و تصویرساز آمریکایی کتاب های داستانی کودک و نوجوان بود. او در نیویورک به دنیا آمد اما در شهرهای کوچک پنسیلوانیا بزرگ شد. خانواده ی الین، مهاجرانی یهودی بودند که از نیویورک به شهری صنعتی در پنسیلوانیا نقل مکان کردند. او در مدرسه ی فارل، شاگرد ممتاز بود و پس از این دوره، وارد موسسه ی فناورانه ی کارنیج در پیتزبورگ شد و به تحصیل شیمی پرداخت. الین در سال 1952 با دیوید کونینزبرگ ازدواج کرد و این دو، صاحب 3 فرزند شدند. او...
نکوداشت های کتاب چشم انداز شنبه ها
Glowing with humor and dusted with magic.
با طنزی درخشان و آکنده از جادو.
Publishers Weekly Publishers Weekly

The expertise and experience of the author glimmer in this intriguing novel.
مهارت و تجربه ی نویسنده در این رمان جذاب، می درخشد.
Children's Literature

After reading it, put it on the shelf and watch it fly.
بعد از خواندن این کتاب، آن را در قفسه بگذارید و پرواز کردنش را تماشا کنید.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب چشم انداز شنبه ها (لذت متن)
چطور می توانی بفهمی چیزی کم است وقتی هیچ وقت آن را ندیده ای؟ باید وجود یک چیز را درک کنی قبل از این که متوجه نبودش شوی.

هیچ وقت به نادیا نگفتم که چقدر دیدن هاله ی نور خورشید در موهایش را دوست داشتم. گاهی اوقات، سکوت عادتی اذیت کننده است.

بعضی وقت ها مجبور می شویم که حتی خطر احمق جلوه کردن را نیز به جان بخریم.