آنچه در این کتاب فشرده و در عین حال شگفت انگیز غنی ، ناگزیر از آن به دست می آورید ، چیزی فراتر از یک مرور علمی از یک سنت مهم و دشوار تاریخی در فلسفه زیبایی شناسی است.
دو مفهومی که کرکگور از امر زیباشناختی پیش می نهد _ و یکی به هنر اشاره دارد و دیگری به زندگی _ از لحاظ پیامدهای زمانی شان با یکدیگر در تناقضند. او به مفهوم کلاسیک هنر باور دارد که براساس آن اثر هنری بر گذر زمان غلبه می کند و در قلمرو فراتاریخی به حیاتش ادامه می دهد و در عین حال معتقد است زندگی به مثابه اثری هنری هرگز نمی تواند از جریان زمان بگریزد و لذا کارستان های هنری را به امر جاودان دسترسی نیست. حتی زندگی اخلاقی نیز نمی تواند امر جاودان را به چنگ آورد و این کار فقط از زندگی دینی برمی آید. اما زندگی برای رسیدن به این سومین مرحله ابتدا باید از مرحله زیباشناختی بگذرد و سپس از مرحله اخلاقی. به این ترتیب، مرحله اخلاقی، از طریق انتخاب و البته بدون نفی کامل امر زیباشناختی، جایگزین بی اعتنایی زیباشناختی می شود. زندگی اخلاقی شامل امر زیباشناختی نیز هست و آن را رفع، حفظ و دوباره صورت بندی می کند و به سطح بالاتری ارتقا می دهد. از همین روست که کرکگور از زیبایی اخلاقی سخن می گوید: «بنابراین، فقط آن گاه که زندگی را از منظری اخلاقی می نگرم زیبایی اش را می بینم و فقط آن گاه که زندگی خودم را از منظری اخلاقی می نگرم زیبایی اش را می بینم.» این بازتاب زیبایی در شخصیت اخلاقی در حکم صورت بندی دوباره مفهوم لطافت نزد شیلر است، گرچه نه دقت آن را دارد و نه وضوحش را.
کتابی تحلیلی از زیباشناسی فلاسفه آلمانی