جک در کتاب «هدیه ی تولدی که داستان شد» دعوت نامه ای از طرف پادشاه می گیرد که همه بچه های کشور را به جشن تولد شاهزاده خانم دعوت کرده است. اما جک و مادرش فقیر هستند و مادرش می گوید که او نمی تواند به تولد برود چون چیزی ندارند که به شاهزاده خانم هدیه بدهند. اما جک تسلیم نمی شود و می خواهد برای شاهزاده کیک درست کند. او تبرش را با کیسه شکر و لحافش را با گونی آرد عوض می کند و یک تخم مرغ و سطل شیر پیدا می کند و با چند گردو و توت فرنگی کیک درست می کند. اما توی راه اتفاق هایی می افتد و کیک اش را از دست می دهد و او دست خالی به قصر می رسد. اما حالا جک یک داستان برای شاهزاده خانم دارد که بیش از همه چیز او را در تولدش شاد می کند.
کتاب هدیه تولدی که داستان شد