کتاب مجموعه مفاهیم روانکاوی (10 جلدی)

Concepts of psychoanalysis
هیستری-رشک-تصعید-لیبیدو-فانتزی-فوبیا-اختگی-اضطراب-ضمیر ناآگاه-سوپراگو
کد کتاب : 34398
مترجم :

شابک : 917-4090000002
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 796
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---
تعداد جلد : 10

معرفی کتاب مجموعه مفاهیم روانکاوی (10 جلدی) اثر مجموعه ی نویسندگان

"مجموعه مفاهیم روانکاوی" مجموعه ای است ده جلدی که مفاهیم "هیستری – رشک – تصعید – لیبیدو – فانتزی – فوبیا – اختگی – اضطراب - ضمیر ناآگاه و سوپراگو" را مورد بررسی قرار می دهد و هر یک از جلدهای این مجموعه را یکی از متخصصین عرصه ی روانکاوی به رشته ی تحریر در آورده اند. می توان گفت "مجموعه مفاهیم روانکاوی" یک بسته ی مناسب برای همه ی افرادی است که به این مفاهیم علاقه دارند و از طرفی مایل هستند با یادگیری آن ها، به یک خودارزیابی قابل اطمینان برسند. هرچند که در نهایت، اولویت با مراجعه به روانکاو و کمک گرفتن به طور حرفه ای است اما مطالعه ی کتاب هایی نظیر "مجموعه مفاهیم روانکاوی"، این امکان را به خوانندگان می دهد که تا حدودی به مسائلی که با آن درگیر هستند آگاه شوند و همین حس آگاهی، به درک بهتر رفتارهایشان کمک کند و از اضطرابشان تا حدودی بکاهد.
از کلکسیون "هیستری – رشک – تصعید – لیبیدو – فانتزی – فوبیا – اختگی – اضطراب - ضمیر ناآگاه و سوپراگو"، چه کسی می تواند ادعا کند که حتی به یکی از این موارد هم دچار نیست؟ این گرفتاری های روحی و روانی که در جامعه ی امروز به طرز چشمگیری رواج یافته اند، معضل شخصی بسیار از انسان ها به حساب می آیند. "مجموعه مفاهیم روانکاوی" تلاش می کند تا ضمن ایجاد یک دید نسبتا روشن برای علاقه مندان به مفهوم های روانکاوی و نظریات چهره های برجسته ی این عرصه، راه را برای تازه واردان به مسیر روانکاوی نیز هموار کند و با پرداختن به تعدادی از رایج ترین فنون بالینی عصر جدید، هم موارد مثبت آن را برشمرد و هم انتقادهایی که متوجه آن است را به خواننده معرفی کند.

کتاب مجموعه مفاهیم روانکاوی (10 جلدی)

دسته بندی های کتاب مجموعه مفاهیم روانکاوی (10 جلدی)
قسمت هایی از کتاب مجموعه مفاهیم روانکاوی (10 جلدی) (لذت متن)
«هیستری چیست؟» آغاز بحث با این پرسش ساده، هم به لحاظ منطقی درست به نظر می رسد و هم به لحاظ روش شناختی. ولی متأسفانه این دقیقا همان پرسشی است که طی نسل های متمادی، پزشکان را عصبی، سردرگم و هیجان زده کرده، الهام بخش کشیشان و روانپزشکان و هنرمندان و جامعه شناسان بوده و یا آنها را به چالش کشیده و از کوره دربرده است. بیش از دو هزار سال است که این واژه بر سر زبان هاست. غالبا بر این باورند که نخستین بار بقراط، «پدر طب»، آن را به عنوان نامی کلی برای بیماری های رحم وضع کرد؛ ولی قرن ها پیش از او در نوشته های مصریان باستان، هیستری نامی بوده برای اشاره به مرضی خاص. به هر روی، حتی بر سر اینکه هیستری هنوز وجود دارد توافقی در کار نیست، چه رسد به اینکه چیست. واژهٔ هیستری در فرهنگ های مختلف و طی دوره های تاریخی گوناگون کاربردهای متنوعی داشته است. عجیب اینجاست این واژه را هم برای اشاره به مرضی با علائم غریب و هم برخی رفتارهای پریشان به کار می بردند. توضیحات مختلفی برای «هیستری»تراشیده اند: ناخوشی خاصی که رحم را «از جا به در» می کند، تمایل بیمار به دروغ گویی و فریب کاری، تباهی اعصاب، مجموعه ای از حالات خلسه آمیز، جن زدگی، شکلی از اعتراض، یا واگیری توضیح ناپذیر. صفت «هیستریایی» را نیز به امور بسیاری نسبت داده اند: بیان هنری، وسوسه برانگیزی، افراط در خواستن، رفتار اجتماعی نامناسب، ارتکاب رفتارهای جنون آمیز. هیستری را چه بیماری بگیریم و چه ناسازگاری، هر دوی اینها بارها معانی مختلفی به خود گرفته اند که ربط چندانی به کاربرد معمول و بالینی این واژه نداشته است. در ادامه خواهیم دید که هریک از این دو به دیگری شکل و معنا می بخشد. واژهٔ «هیستری» را همچنان به کار می برند، اما تشخیص دقیق مجموعهٔ عارضه های ویژهٔ آن یا به بیان دیگر «عارضه شناسی» آن، تا حدود زیادی طی قرن بیستم متوقف شد. بااین حال، عوارض تشکیل دهندهٔ هیستری به هیچ وجه از میان نرفته و صرفا بحث دربارهٔ آنها به شکلی دیگر و جایی دیگر منتقل شده است. هیستری به عنوان بیماری دیرزمانی است که متداعی زنانگی است. گاه مردان نیز دچار آن بوده اند، اما غالبا آن را اختلالی زنانه دانسته اند. وجه مهمی از هیستری در بدن بیمار نمایان می شد، به نحوی که تغییراتی در بدن ایجاد می کرد که هیچ علت ملموسی برای آن یافت نمی شد. برخی عوارض رایج هیستری عبارت بود از: احساس خفگی، سرفه، تشنج شدید، فلج دست وپا، غش وضعف متناوب، به ویژه ناتوانی در تکلم، فقدان شنوایی، از یاد بردن زبان مادری، تبحر در زبان های دیگری که شخص نمی دانسته بلد است، استفراغ مداوم و ناتوانی در بلع غذا. در کل، مرضی بود که نمودهایی غیرعقلانی و فریبنده داشت و مهار آن دشوار بود. قرن نوزدهم دورهٔ اوج هیستری بود و همان زمان بود که جابه جایی استعاری میان عارضه و رفتار، و بیمار و بیماری، موردتوجه قرار گرفت. تأثیر مستقیم این اتفاق آن بود که پرده از جایگاه هیستری در قلمروی سیاست جنسی برداشته شد. نگرش مردسالار زمانه باعث شد تا به هیستری بسان تجسم زنانگی و نوعی معضل و معما نگاه کنند. زیگموند فروید با چنین رویکردی به سراغ آن رفت. پرسش معروف «زن چه می خواهد؟» را که او در یکی از آخرین مقالاتش پیش کشید [۱]، می توان دنبالهٔ همان نخستین برخوردهای دورهٔ جوانی با زنان دچار هیستری دانست. بی هیچ اغراقی می توان ادعا کرد که مواجههٔ او با هیسستری و بیماران مبتلا به آن، سرآغاز روانکاوی بود. از میان تمام اختلالات روان تنی، فقط هیستری بود که به دلیل تظاهرات منحصربه فرد و قابلیتش در نمادین سازی تنش و تعارض در قالب زبانی متفاوت، می توانست در کنار رویا، «شاهراهی باشد که به سوی ضمیر ناآگاه» رهنمون می شود [۲]. در دیدگاه های منتقد مردسالاری __ یعنی دیدگاه های مبتنی بر سیاست و نظریهٔ فمینیستی یا برخی از انواع بیان هنری نظیر سوررئالیسم __ فرد مبتلا به هیستری را قربانی (شرایط طاقت فرسای اجتماعی) یا عصیانگری (در برابر شرایط مذکور) می دانستند که رفتارهای عجیب و برآشفتهٔ او نشان دهندهٔ نوعی ناخرسندی عمیق و/یا اعتراض در برابر محدودیت ها است. در چنین نگرشی، پرسش «زن چه می خواهد؟» بیش از آنکه واکنش به مسئله ای بالینی باشد، تلاش برای مداخله ای سیاسی بود: فرد مبتلا به هیستری هرچه بخواهد، بی شک چیزی غیر از وضع موجود است.