ای خوش آنان کاندرین نامهربان دنیای بد - عمر را در کار خوب مهربانی کرده اند - خود چو خور پیوسته سرگردان عالم بوده اند - پیش پای دیگران پرتو فشانی کرده اند - پیش پا افتادگان دشت حسرت را چو کوه - با شکوه و استواری، پشتبانی کرده اند - صخره های ساحل صبر و نجابت بوده اند - با هجوم موج غم ها سرگرانی کرده اند - گر چو ابر، از گریه بار دل گهی بگشوده اند - گریه هم چون شام بارانی نهانی کرده اند - وزدلتنگی چو غنچه دست بر سر برده اند - پا به پای هر نسیمی شادمانی کرده اند