چشمم افتاد ب چشم تو ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت.
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر.
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج_
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج#
ای موی پریشان تو دریای خروشان_
بگذار مرا غرق کند این شب مواج#
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم_
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج#
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده_
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج#
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی_
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج.