رژیم های غذایی معمولا مبتنی بر این ترس هستند که اگر از آنها نبعبت نکنید اتفاق بسیار بدی مانند سکته قلبی با سرطان برای شما روی خواهد داد.
تلاش هایی که بر اساس گرم به منظور ایجاد انگیزه در افراد برای تغییر سبک زندگی آنها صورت می گیرد هرگز مثمر ثمر واقع نمی شوند، زیرا ما نمی خواهیم باور کنیم که قرار است اتفاق واقعا بدی برای ما بیفتند، به همین مخاطر ذهن خود را مشغول این نگرانی ها نمی کنیم. ام تغییرات مبتنی بر ترس پایدار نیست، چرا؟ زیرا بسیار ترسناک است. همه ما - می دانیم که روزی خواهیم مرد، نرخ مرگ و میر هنوز هم همان صد در صد است، یعنی یک مرگ به ازای هر نفر، اما چه کسی دوست دارد در مورد آن فکر کند؟ حتی افرادی که دچار سکته قلبی شدهاند معمولا تغییراتی را برای مدت چند هفته در خود ایجاد می کنند اما دوباره سراغ همان الگوی زندگی و تغذیه ای سایق خویش می روند.
آگاهی از توان اراده کردن روی دیگری برای بیان این مساله است که شما خودتان را وادار به انجام کاری می کنید که آن هم معمولا چندان پایدار نجواهد بود. باز هم باید تاکید کنیم آن چه پایدار است عشق، شادمانی لذت و رهایی ست وقتی در نهایت از رژیم خود تخطی می کنیم، آنگاه معمولا خودمان را سرزنش می دانیم. بنابراین می توان این طور گفت که تحقیر، احساس گناه، | خشم و شرمندگی جزء جدایی ناپذیر اغلب رژیم های غذایی و از جمله محرم ترین احساسات هستند.