آنچه در دنیای امروز اصطلاحا “هنر معاصر” خوانده می شود، فراتر از قید زمانی امروزی بودن، به مجموعه رهیافت هایی اشاره دارد که در تقابل با رویکرد مدرنیستی در هنر و نفی دستگاه زیبایی شناسی آن به ظهور رسیده اند. این رهیافت ها، بر خلاف هم آوایی کلی جریان های هنر مدرن، بسیار متنوع و گوناگون هستند و طبیعتی سیال و ناپایدار را برای هنر معاصر رقم زده اند. با این حال اغلب منابع تحلیلی هنر معاصر در تلاش برای توضیح و دسته بندی انبوه تجربه های شخصی و پراکنده، سه جریان اصلی را در بر گیرنده عمده رهیافت های شاخص در هنر معاصر معرفی می کنند: هنر کانسپچوال، هنر مینیمال و هنر پاپ. از منظر تاریخی اما، ظهور این سه موج اصلی هنر معاصر ترتیبی برعکس داشته، گواین که هرسه در سالهایی نزدیک به هم پدیدار شده اند؛ پاپ در اوایل، مینیمالیسم در اواسط و کانسپچوال در اواخر دهه ۱۹۶۰. سه جریان مذکور پس از عبور از شکل ارتودکس اولیه، به سان رودخانه ای که به دریا منتهی می شود، به مرحله باز و متکثری وارد شدند که آکنده از تجربیات متفرقه و تلقی های متفاوت بود. بسیاری از این تجربیات از درهم آمیزی دو و یا حتی سه جریان مذکور با هم دیگر شکل گرفته و به تولد گرایش هنری تازه ای منجر شده اند. کمتر از یک دهه بعد، انفجاری از ژانرهای گوناگون در هنر معاصر با امکانات نوین و ایده های تازه در آفرینش هنری به ظهور رسید که با همه تفاوت ها و تنوع ها در یک چیز اشتراک نظر داشتند: نفی مفروضات و شیوه بیان هنر مدرنیستی. این هنگام تاریخی پدیدار شدن امواج هنر پست مدرن بود.
با سلام و سپاس لطفاً تخفیفات ویژه بیشتری اعمال شود.