کتاب دام گستر

Headhunter
کد کتاب : 358
مترجم :
شابک : 978-600-229-651-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 388
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی هاینریش بل سال 2009

معرفی کتاب دام گستر اثر اووه تیم

رمان دام گستر، رمانی بسیار جذاب و سرگرم کننده است و اوه تیم، نویسنده ی این اثر، با نثر دقیق و صریح خود، موفق به خلق کتابی چندلایه و عمیق شده است که به توصیف زمان معاصر و به طور اخص، به نقش پول و حرص و طمع بی پایان آدمی در سال های اخیر می پردازد. راوی داستان، پیتر والتر، مردی افسونگر و داستان سرایی چیره دست است. او با استفاده از این مهارت، توانسته مقدار زیادی پول از مراجعه کنندگان خود به چنگ آورد-مراجعه کنندگانی که به امید ثروتمند شدن در بازار کالا، پول خود را به پیتر سپرده اند. او که در روز آمدن حکم نهایی دادگاهش به اسپانیا می گریزد، تصمیم می گیرد تا وقت خود را صرف علاقه اش، مطالعه ی تاریخ و فرهنگ جزیره ی ایستر، کند. در همین حال، کارآگاهی به دنبال رد پول های گمشده است و عموی پیتر تصمیم دارد تا از داستان زندگی او در رمانش استفاده کند. با پیشروی داستان، پیتر والتر شروع به نوشتن زندگی نامه ی جذاب و مهیج خود-از دوران کودکی اش در هامبورگ تا موفقیت بزرگش در دنیای پول و اقتصاد-می کند.

کتاب دام گستر

اووه تیم
اووه تیم، متولد سال۱۹۴۰، نویسنده ی آلمانی است که در شهر هامبورگ متولد شده و تاکنون بیش از ۲۰ اثر داستانی و شعر منتشر کرده است. او سال ۱۹۴۳ هنگامی که تنها سه سال داشت همراه مادرش به جنوب آلمان رفت تا نزد عمویش که از فروش پوست حیوانات گذران زندگی می کرد، زندگی کند. برادرش در حالی که تنها ۱۶ سال داشت در بیمارستانی صحرایی در اوکراین درگذشت و اووه تیم در کتاب مثلا برادرم که سال ۲۰۰۳ منتشر شد به زندگی خانواده ی خود اشاره کرد. سال ۱۹۶۳ در کالج شهر براونشوایگ دیپلم گرفت و بعد از آن در شهرهای پاریس و ...
نکوداشت های کتاب دام گستر
A complex, intriguing novel.
رمانی پیچیده و جذاب.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Recommended.
توصیه می شود.
Library Journal Library Journal

A lively reading.
داستانی پرنشاط.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب دام گستر (لذت متن)
همین ابتدا بگویم که تحت تعقیب هستم. به دلایل قانونی باید در هامبورگ می بودم. در زندان. اما این جا نشسته ام، در باغ ویلایم در اسپانیا، در سکوتی سبز و آرام که فقط گاه گاهی با به هم خوردن قیچی باغبانی شکسته می شود. از شش ماه پیش به همراه همسر و دخترم این جا هستم، جایی که در حقیقت ترجیح می دادم سی سال دیگر به آن نقل مکان کنم. سال پیش دستور بازسازی کامل این خانه را دادم، خانه ای که در ابتدای قرن و به سبک آندولسی بنا شده (سند خانه به نام خواهرزنم است)، تا از آن هم به عنوان اقامت گاه تفریحی و هم به عنوان خانه ای برای دوران سال خوردگی استفاده کنم.

حالا چند هفته ای است که شروع به نوشتن کرده ام. نوشته ها بیشتر شرحی است درباره جملات اقتباس شده و دست نوشته هایی که در لپ تاپ ذخیره کرده ام. دستگاه را پس از گذشتن از هفت خوان اداری، در زندان موقت به من رساندند و بعد از فرارم، بریت آن را با مشکلات فراوان از دادگستری پس گرفت و با خود به این جا آورد. به این ترتیب می توانم کار آغاز شده در زندان موقت را این جا پی گیری کنم.

با وجود این، بریت شنبه ها مثل مرده ها می خوابید، انگار همه ی هفته چوب اره می کرده یا آجر روی هم می چیده و یا کابل به دور قرقره های بزرگ می پیچیده است. می گفت واقعا از بی کار نشستن روحی و جسمی خسته می شود. چه خوب بود اگر او هم می توانست مثل منشی رییس که همه بعد از ظهر مشغول انجام کارهای بانکی بود، بیرون می رفت. همیشه وقتی آقای وسترهوس وارد اتاق می شد و سراغ منشی مخصوصش را می گرفت، بریت می گفت او به بانک رفته است و آقای وسترهوس که صبح ها یک قوری قهوه را خالی می کرد، می گفت «اه، خیلی خوب است.»