1. خانه
  2. /
  3. کتاب اگنس

کتاب اگنس

نویسنده: پتر اشتام
4.5 از 1 رأی

کتاب اگنس

Agnes
انتشارات: افق
٪15
165000
140250
معرفی کتاب اگنس
رمان اگنس به معشوقه اش گفت: «داستانی از من بنویس تا بدانم درباره ی من چه فکری می کنی.» پس او شروع به نوشتن داستانی درباره ی همه ی اتفاقات، از اولین لحظه ی دیدارشان تا همین حالا، کرد. در ابتدا، او برای خلق داستانی نزدیک به واقعیت از رمان اگنس کمک می گیرد، اما هر چه زمان می گذرد و او بیشتر و بیشتر شیفته ی رمان اگنس می شود، به نوشتن انفرادی خود ادامه داده و بعد از رسیدن به زمان حال، آینده ای خیالی را برای خودشان متصور می شود. زوج های خوشبخت، الزاما داستان های هیجان انگیزی ندارند و پس از مواجهه ی رمان اگنس با داستان غیرقابل انتظاری که او برایش تدارک دیده، مرز بین واقعیت و خیال رو به محو شدن می گذارد. اشتام در این رمان فراموش نشدنی، قدرت داستان سرایی در تأثیرگذاری بر فکر و رفتار آدمی را با مهارتی مثال زدنی به تصویر کشیده و به نتیجه ای نفس گیر رسانده است.
درباره پتر اشتام
درباره پتر اشتام
پیتر اشتام در سال ۱۹۶۳ در سوئیس به دنیا آمد. پدرش حسابدار یک شرکت بود. پتر پس از پایان دبیرستان مدت سه سال به عنوان حسابدار کارآموزی کرد و پس از مدتی تصمیم گرفت وارد دانشگاه زوریخ شود. در دانشگاه زوریخ دوره های کوتاه مدت مختلفی چون ادبیات انگلیسی، کسب و کار و روانشناسی را گذراند و در این مدت به عنوان کارآموز در آسایشگاه روانی به کار مشغول شد. اشتام مدتی را در نیویورک، پاریس، و اسکاندیناوی به سر برد و سرانجام در سال ۱۹۹۰ به عنوان نویسنده و روزنامه نگار مستقل در زوریخ مستقر شد. اشتام مقالات زیادی را برای نشریات و مجلّات معتبر نوشته است. او برای نگارش نمایشنامه هایش مفتخر به دریافت جوایز ادبی بسیاری شد. لحن سرد و پراکنده گویی از ویژگی های سبک نگارش اوست. اشتام در سال ۲۰۰۳ رسما به عضویت هیئت نویسندگان سوئیس درآمد.
ویژگی های کتاب اگنس
  • برنده ی جایزه ی راریسر سال 1999
نکوداشت های کتاب اگنس

یک پژوهش روانشناسانه ی به یاد ماندنی.

New Yorker

لذت بخش و فراموش نشدنی.

New York Journal of Books

کتابی تفکربرانگیز و مسحورکننده.

Publishers Weekly
قسمت هایی از کتاب اگنس

هر کدام از ما به نوعی پس از مرگمان به زندگی ادامه می دهیم. در یاد سایر آدم ها، در یاد بچه هایمان و در چیزی که خلق کردیم.

اگنس مرده است. داستانی او را کشت. از اگنس، جز این داستان چیزی برایم نمانده. شروع داستان برمی گردد به روزی در نه ماه پیش، که برای اولین بار در کتابخانه ی عمومی شیکاگو هم دیگر را دیدیم. وقتی با هم آشنا شدیم، هوا سرد بود. سرد مثل همیشه در این شهر، اما الان هوا سردتر است و برف می بارد. روی دریاچه میشیگان برف می بارد و باد تندی می وزد که زوزه اش حتی از شیشه های دو جداره پنجره های بزرگ هم رد می شود. برف می بارد، اما نمی نشیند، با باد می رود و هر جا که باد نباشد، می نشیند. چراغ را خاموش کرده ام و به بیرون نگاه می کنم، به راس نورانی آسمان خراش ها، به پرچم آمریکا که در باد و در نورافکنی پیچ و تاب می خورد و به میدان خالی آن پایین دست که حتی در این ساعت، در دل شب هم چراغ های راهنمایی اش سبز و قرمز و قرمز و سبز می شوند، انگار که اتفاقی نیفتاده، انگار که نباید اتفاقی بیفتد.

خوشبختی را نقطه نقطه نقاشی می کنند و بدبختی را خط خط. وقتی تو می خواهی خوشبختی ما را توصیف کنی، باید یک عالم نقطه های کوچک درست کنی، مثل سورا. آن وقت مردم از فاصله ای می توانند ببینند که ما خوشبخت بودیم.

مقالات مرتبط با کتاب اگنس
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب اگنس"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستان عاشقانه زیبا برشی از دیدار دو نفر و شروع رابطه و چالش هایی که بر سر راهشون هست.

1403/06/27 | توسطکاربر سایت
0
|

اصلا ارزش خوندن نداره رمانی که نهایتا بشه به صورت پی دی اف توی فضای مجازی به اشتراک گذاشت

1403/04/01 | توسطمرضیه دیناشی
0
|

چیز خاصی نیست واقعا

1402/06/24 | توسطدیدار حیدری
0
|

این کتاب یکی از قشنگ‌ترین ها و ماندگار‌ترین هاست. اگنس عشق واقعی رو به نمایش می‌ذاره عشقی که بین شخصیت اصلی و اگنس وجود داره ستودنیه. قلم نویسنده طوری هست که می‌تونی راحت ارتباط بگیری و یکی از قشنگترین عاشقانه هایی هست که خوندم.

1400/04/24 | توسطکاربر سایت
4
|

داستان دلباختگی عجیب شخصیت نویسنده با اگنس خیلی جالبه. رابطه غریبی دارن این دوتا توی داستان. از همه جذاب‌تر پیشنهاد اگنس به شخصیت نویسنده برای نوشتن قصه‌شون یا بهتر بگم، دادن آزادی عمل به شخصیت نویسنده‌است تا شرایط رو اونجوری که میخواد پیش ببره.

1399/09/24 | توسطسجاد کریمی
3
|

یک عاشقانه

1399/09/21 | توسطزهره دیباوند
2
|