بشر با تمام موجودات تفاوت دارد و همیشه نوعی بی قراری در او وجود دارد، او اشتهایی سیرناشدنی دارد و همواره گویی در پی چیزی بزرگ تر و برتر است. به راستی آن «حقیقتی» که او باید برای رشد خود با آن سازگار باشد چه ماهیتی دارد؟ آیا حتی انسان مدرن و پسامدرن هم نباید به این شناخت برسند که چنین «حقیقتی» در واقع «آغاز» وجود ما و «پایان» تمام کاوش هایمان برای رسیدن به هدف می باشد و بنابراین، باید مشتاقانه با آن هماهنگ شویم؟ به همین علت بود که سینت آگوستین بعد از سال ها رنج و حتی ناامیدی، خالق خود را این گونه مورد خطاب قرار داد: «تو ما را برای خودت آفریده ای و قلب ما تا زمانی که در تو آرام نگیرد بی قرار است.» آرتور پیکاک، متخصص الهیات و بیوشیمیست، در کتاب «در جستجوی خدا» بعد از ذکر مطالب بالا می گوید: «خالق آگوستین، خالق ما نیز می باشد و ... . بنابراین، بیایید تا در بزنیم و مطمئن باشیم که در باز خواهد شد، زیرا خدایی که ما در جستجوی او هستیم همواره پشت در، در انتظار ماست.» هدف کلی کتاب «در جستجوی خدا» این است که توضیح دهد علم، چگونه آیات تازه ای از کار خدا را بر روی درک و زندگی بشر گشوده است...
کتاب در جستجوی خدا