شاخص ترین و سینمایی ترین حماسه تخیلی از زمان ارباب حلقه ها. الهام بخش ، جذاب و کاملا اعتیاد آور.
پیتر برت یکی از نویسنده های جدید محبوب من است.
دیواری که دورتادور ریزون کشیده شده بود، بیش از یک شوخی نبود. ارتفاع آن کمتر از سه و نیم متر و قطر آن فقط نیم متر بود. کل دفاع شهر از بی ارزش ترین کاخ در بین ده ها قصر داماجی کمتر بود. دیده بانان حتی به نردبان های پایه آهنی خود نیازی نداشتند و با یک پرش از لبه ی دیوار کوتاه می گرفتند و خود را بالا می کشیدند. هسیک گفت: «مردمی که این قدر ضعیف و بی مبالات هستند، حقشونه که مورد حمله قرار بگیرن.» جاردیر غرولندی کرد اما چیزی نگفت. یگان پیش قراول جاردیر که از جنگجویان برجسته ی او تشکیل شده بود، در پناه تاریکی شب به سمت شهر آمده و هزاران پای صندل پوش زمینهای شخم خورده و پوشیده از برفی را که دورتادور آن را گرفته بود، زیر پا گذاشته بود. زمانی که ساکنین سرزمینهای سبز پشت حرزهای خود مخفی شده بودند، کرازیاییها دل به شب پراهریمن زده بودند. حتی دوزخیها از جنگجویان مقدسی که در حرکت بودند، دوری می کردند.
جایان در اولین فرماندهی خود به خوبی عمل کرده بود. اگر این جنگی علیه شیاطین بود، خود جاردیر فرماندهی را به عهده می گرفت اما او نیزهی کاجی را با خون انسانها آلوده نمی کرد. جایان برای پوشیدن روبندهی سفید فرماندهی جوان بود، اما او فرزند اول باردیر و از خون خود منجی بود. او قوی و در برابر درد مقاوم بود. او یک جنگجو و در عین حال روحانی بود و با احترام کنار پدرش قدم میزد. اسام' پشت سر برادرش ظاهر شد و اضافه کرد: «خیلیها فرار کردن. اونا به روستاها هشدار میدن. روستایی ها هم فرار میکنن و از قانون پاکسازی اوجا جا میمونن.»
کی دوباره موجود میشه؟ من هنوز منتظرم 🥲🥲
لطفا زود موجودش کنید 😭😭
سلام لطفا موجودش کنید منتظرم بیاد سبد خریدمو ببندم.
مجموعه خیلی جذاب و متفاوتیه و ترجمه هم روونه.. فقط اگه میخواید بگیرید زودتر بگیرید چون تندیس گفته چاپ جدید هر جلد میشه ۸۰۰ تومن:)