جامعه غربی در دام سه فرض گیر افتاده است: 1) اینکه هدف زندگی به حداکثر رساندن منافع شخصی و ثروت شماست ، 2) اینکه ما افرادی هستیم که در یک دنیای خصمانه گرفتار شده ایم ، و 3) اینکه اینها طبیعی و اجتناب ناپذیر است.
این ایده ها ما را از هم جدا می کنند ، ناتوان نگه می دارند و تخیل ما را برای آینده محدود می کنند. وقت آن است که آنها را با چیز جدید جایگزین کنیم. این می تواند آینده ما باشد در مورد چگونگی رسیدن به اینجا و نحوه تغییر مسیر است. در حالی که دستیابی به ثروت نوآوری و شکوفایی ایجاد کرده است ، همچنین این باور ضمنی را تثبیت کرد که انتخاب صحیح در هر تصمیم ، هر کدام از گزینه ها که بیشترین سود را داشته باشد است. پاسخ این نیست که از شر پول خلاص شوید. این است که مفهوم ارزش خود را گسترش دهیم. با اختصاص ارزش منطقی به ارزشهای دیگر غیر از پول - مواردی مانند جامعه ، هدف و پایداری - می توانیم انرژی خود را برای ساختن جامعه ای سخاوتمند ، عادلانه و آماده برای آینده متمرکز کنیم. با بازخوانی مجدد تعریف ما از ارزش ، دنیای کمبود می تواند به دنیای فراوانی تبدیل شود. امیدوار ، اما کاملا مستحکم ، پر از راه حل های مشخص و سرشار از خلاقیت ، این می تواند آینده ما باشد که با درخشش جهانی را که در آن زندگی می کنیم کالبدشکافی می کند و نقشه راهی به جهانی که قادر به ساخت آن هستیم به ما نشان می دهد.
کتاب آینده ی ممکن