از نظر دامنه تحسین برانگیز ... آنچه باعث شده جامعه هزینه های حاشیه ای صفر ارزش خواندن را داشته باشد ، جسارت آن ، تمایل آن به بافتن رشته گسترده ای از تحولات در روایتی دل انگیز از آنچه آینده اقتصادی ما ممکن است برای نسل های آینده داشته باشد. می توانید آن را ساده لوحانه بنامید ، اما خیلی فراتر از این است. امیدوار کننده است
مطالعه ای قابل تأمل که برخی از مهمترین فن آوری های جدید را به نتیجه گیری منطقی و گاه ترسناک خود می کشاند ... ارزش این کتاب در دقت پیش بینی های خاص آن نیست ، بلکه بیشتر به برون یابی روندهای فعلی بستگی دارد. که ریف کین را قادر می سازد به آنها برسد. اگر پیش بینی های ریفکین ارزشی داشته باشد ... این در بازگرداندن گستردگی ناشی از فن آوری است که ممکن است در پیش باشد. نحوه مقابله با عواقب به خود ما بستگی دارد.
اگر ۲۵ سال پیش به شما می گفتم که ربع قرن دیگر یک سوم انسان ها در شبکه های عظیم چند صد میلیون نفری با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این که می توان با تلفن همراه به دانش کل دنیا دسترسی پیدا کرد، این که هرکس می تواند ایده ی جدیدی را منتشر، محصولی را معرفی یا اندیشه ای را در آن واحد به میلیون ها نفر منتقل کند، و این که هزینه ی انجام چنین کارهایی نزدیک به صفر خواهد بود، سرتان را به نشانه ی ناباوری بالا می انداختید.
اکنون تمامی این چیزها واقعیت دارند. ولی چه می شد اگر می گفتم که شاید ۲۵ سال دیگر بخش عمده ای از انرژی مصرفی تان برای گرمایش منزل و به کار انداختن وسایل برقی، تامین نیرو برای کسب وکار، راندن وسیله ی نقلیه و اداره ی هر بخشی از اقتصاد دنیا کمابیش رایگان باشد؟ این اتفاق همین الان هم برای چند میلیون نفری که منازل و محل های کارشان را به نیروگاه هایی کوچک بدل کرده اند تا از منابع تجدیدپذیر کسب انرژی کنند، درحال وقوع است. حتی پیش از جبران هزینه های ثابت نصب مبدل های خورشیدی و بادی (که اغلب دو تا هشت سال بیشتر طول نمی کشد)، هزینه ی نهایی برداشت انرژی از این منابع نزدیک به صفر است. برخلاف سوخت های فسیلی و اورانیوم مصرفی برای تولید انرژی هسته ای که اغلب تامین شان هزینه دارد، خورشیدی که به پشت بام تان می تابد، بادی که به بدنه ی ساختمان تان می وزد، گرمایی که از زمین زیر دفتر کارتان ساطع می شود و زباله ای که در آشپزخانه تان به شکل بی هوازی به انرژی زیست توده تبدیل می شود، همگی کمابیش رایگان اند.
نویسنده در چارچوب مفاهیم رایج و جاافتاده میاندیشد و مبانی سنجش ارزش را بازنمی کاود و بیشتر به رهاوردها و پیامدهای تحقق یافته و قابل تحقق روند تاکنونی نظر دارد .