این نمایشنامه از دو نکته مهم و حائز اهمیت برخوردار است. اول آنکه در عصر حاضر که ادبیات ایران زمین، خاصه در حوزه نمایش، درگیر فرم زدگی های دفرمه ای شده و تهی از پیچیدگی های قصه و روایت است، به واقع باید گفت که در نمایشنامه ی «اقامت اجباری» شاهد درامی کنش مند و نفس گیر هستیم که پیشتر در کتاب های تکنیکال نویسندگی کلاسیک درباره آن خوانده ایم؛ و همین داستان قوی و چند لایه، فرم جذاب و باور پذیری را در بستر این نمایشنامه ساخته و پرداخته است. نکته دوم مضمون سیاسی_اجتماعی این اثر است که برخلاف مد این روزهای نویسندگان ایرانی، بیش از آنکه هنر در خدمت هنر باشد، هنر در خدمت تعهد است! با این تفاوت که شالوده ی هنری کار، به قدری مستحکم پی ریزی شده است که مانع از خطر شعارزدگی های مرسوم در چنین آثاری می شود؛ البته این اثر به جای موج سواری روی وقایع جاری که با پروپاگانده در رسانه ها به عنوان مطالبات مردمی به خورد مردم داده می شود، مخاطب را با مبحثی بکر چون "اقامت اجباری" درگیر می کند که از دیرباز در جوامع متعددی اندیشمندان با آن دست به گریبان بوده اند و همین استمرار باعث نوعی فراموشی عمومی نسبت به محکومان چنین مجازاتی را پدید آورده است. با این حال اندیشمند محصور در این نمایشنامه پیش از آنکه قهرمانی کاریزمانیک باشد با یک شخصیت پردازی چند بعدی یک مصلحی اصلاح گر معرفی می شود که به جای مظلوم نمایی، کنش دیروز خود را عامل واکنش امروز زندان بانانش می پندارد و همین موضوع باعث می شود تا با یک تصمیم شخصی در این اقامتگاه اجباری، فردای جامعه خود را برای مصون ماندن از تکرار ظلم، دچار استحاله کند!
کتاب اقامت اجباری