«رویا» دختر زیبایی است که در کنار مادر و ناپدری اش زندگی سختی را می گذراند و در پی یافتن راهی برای فرار از جوّ به وجود آمده است. در اتّفاقی، او با «اشکان» استاد دانشگاه که فردی محبوب است آشنا می شود. اشکان که همسایه رویا می باشد، او را به زندگی امیدوار کرده و به او می آموزد که خود تغییر دهنده ی اوضاع و شرایط اش باشد. رویا و اشکان به هم علاقمند می شوند، بدون آنکه به هم ابراز کنند. روزی رویا بی خبر ناپدید می شود و اشکان روزهای بسیار سختی را می گذراند. تا اینکه بعد از مدتی رویا را یافته، امّا با یک تصوّر اشتباه او را ترک می کند. یک سال بعد، دوباره رویا را که در دانشگاه ثبت نام کرده دیده و سوء تفاهمات رفع شده، آن ها به سوی زندگی جدید همراه با عشق روانه می شوند.
کتاب باور