روایتی روان و پرکشش از زبان مردی جوان که ماجرای خود را از آشنایی اش با دختری به نام پریشا یا هر نام دیگری که چندان مهم به نظر نمی آید آغاز می کند.
لحظه ای از هجوم ناگهانی عشق و رابطه ای که در صدد آغاز کردنش است. یک پارک، یک نیمکت، یک دختر و پسری که به سادگی دل در گرو او می گذارد. جوان چند سال پیش از شهرستان به تهران آمده، برای ادامه تحصیل و آن چه که امروز از او ساخته شده بسیار متفاوت با روزهای ورودش به تهران است. داستان از یکی از روزهای سال 1382 شروع می شود.
کتاب نغمه های تهران در مه