تا مردم این شهر در خواب اند با من باش / از راه آهن تا خود دربند با من باش- صبحانه می خواهی اگر در حس و حال کوه / در کوله دارم چای و کیک و قند، با من باش - کم اخم کن با من، دلم ترکید جان تو / کل جهان قربان آن لبخند، بامن باش - تنها بیا از لحظه ی تحویل سال نو / تا آخر بیست و نه اسفند با من باش - یادت بماند تو کمی کوچک تری از من / از من فقط بشنو همین یک پند: با من باش - هرچیز گفتم یک چرا در کارم آوردی / حالا بیا بی چند و چون یک چند با من باش - یک دفعه می بینی که کوهستان به حرف آمد / می گوید ای دلخواه! ای دلبند! با من باش